پیمان چند جانبه با حقوق ملت
(هشداری برای فردا)
هفته نامه آسمان،شماره54 یکشنبه20مرداد1392ص47و48
برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم (سعدی)
سخنان روحانی در مراسم تنفیذ، تعهدی را برای همه نظام در برابر همه مردم ایجاد کرد،که ضامن تعهدات قانونی بود.شبیه همین سخنان در مراسم تحلیف هم تکرار شد. قانون اساسی را قانون مادر خوانده اند یعنی باید قوانین عادی موافق آن باشد. از دیگر سو قانون اساسی میثاق ملت و حکومت است و هر کس آن را نقض کند مصداق تخلف از وفای به عهد است و خیانت به پیمان بالاترین گناه است. این تصور شایع بین اربابان قدرت و عوام که حقوق مندرج در قوانین اساسی و عادی برای مجرمان نیست و برای مثال اگر کسی اقدامی علیه امنیت ملی یا .... انجام داد دیگر نباید توقع رعایت حقوق داشته باشد و حقوق او ساقط است تصوری از اساس نادرست است زیرا اگر جامعه از اولیاء الله تشکیل می شد که دیگر نیازی به قانون و محتسب نبود بلکه بخاطر وجود افراد عادی و بزهکار و ناقض حقوق دیگران است که نیاز به وضع قانون برای جلوگیری از ستم در حق آنان می افتد. پس باید بیش از هرچیز نسبت به رعایت قانون و حقوق ملت درباره دگراندیشان و مخالفان و نیز مجرمان حساس بود و نادیده گرفتن حقوق آنان است که مصداق خیانت در امانت و پیمان شکنی است.
همین که قانون اساسی فصلی مشبع از حقوق ملت دارد برای متعهد بودن کارگزاران حکومت به حقوق ملت کافی است اما علاوه بر این تعهد در جریان انتخابات، تعهد تازه و مکرری اتفاق می افتد و آنهم اعلام مواضع و برنامه کاندیداهاو رای مردم به شعارها و وعده های آنان است که پیمان دیگری را هم به وجود می آورد. در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم روحانی و عارف تنها نامزدهایی بودند که به ندرت از اصطلاح حقوق بشر استفاده کردند و این یک نوع عقب گرد نسبت به فعالیت های انتخاباتی دوره قبلی(سال88) بود که نامزدها با شفافیت و تاکید زیاد از برنامه های حقوق بشری و شهروندی سخن گفتند. اهمیت آن شفافیت و تاکید بدین روست که حقوق بشر دارای جزییاتی است که راه را بر مصادره کردن رای مردم به نامزدی که آن را سرلوحه برنامه های خویش می سازد می بندد، همان چیزی که روحانی نگران آن بود و در مراسم تنفیذ گفت:«تفسیر چیستی و چرایی مشارکت و رأی مردم، ضرورتی است که پیش روی سیاستگذاران، برنامهریزان و مسئولان نظام ما قرار دارد». به دلیل همین نقشی که تصریح بر حقوق بشر و شهروندی دارد برخی می کوشند آن را به میوه ممنوعه تبدیل کنند ولی برای شفافیت تعهدها باید با کاربرد مداوم حقوق بشر، این تابوی کاذب را شکست.در عین حال و با وجود نارسایی یاد شده اما دکتر روحانی در تبلیغات انتخاباتی اش وعده هایی داد و سخنانی گفت که مردم به همین دلیل به او چنان رای دادند که اگر همه نامزدها هم ائتلاف کرده و از یک تن پشتیبانی می کردند بازهم روحانی در همان مرحله اول پیروز بود و روحانی با اخذ رای چشمگیر مردم پیمان دیگری را بر ذمه خویش نهاده است. او در مراسم تنفیذ هم هوشمندی به خرج داد و در سخنانی که در این مراسم ارائه کرد چکیده تمام وعده های انتخاباتی اش را تکرار کرد که نوعی شرط ضمن عقد بوده و می خواست نشان دهد که او با این دیدگاه ها و وعده ها رأی آورده و دارد تنفیذ می شود و در واقع آنچه رخ می دهد تنفیذ رأی او نیست تنفیذ برنامه او هم هست و در واقع پیمانی با رهبری و پیمانی هم با مردم بسته است و نه خودش مجاز به تخلف از آن است نه دیگران. شرط های ضمن عقد یا برنامه تنفیذ شده روحانی چه بود؟
1- او بر پیام مردم برای تغییر تاکید کرد:«من با حمایت و پشتوانۀ مردمی پا به میدان مسئولیتی نهادهام که خواستار تغییر و بهبود معیشت و منزلت خویش هستند».
2- روحانی افزود:«مردمی که میخواهند بهتر زندگی کنند، مردمی که میخواهند از فقر، فساد و تبعیض بهدور باشند. مردمی که میخواهند حرمت و کرامت داشته باشند، مردمی که میخواهند در فضای آزاد معنوی و عقلانی رشد کنند و مردمی که میخواهند به آیندهای مطمئن امیدوار باشند».بنابراین، حق حرمت و کرامت داشتن و در فضای آزاد زیستن، یکی دیگر از پیمان های چندجانبه او و مردم و سران و کارگزاران نظام است.
3- روحانی گفت:«جامعه ما بهویژه نسل جوان، باید مدام سازوکارهای گفتگو، حقِ دانستن و در جریان امور بودن را بهکار بندد تا در «نخواستنها»ی عقلانی قانع، و بر «خواستنها»ی لازم، ترغیب شود» و متعهد است که راه گفتگو را و حق دانستن را هموار کند.
4- کاهش شکافهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ، وفاق و همگرایی ملت و منزلت جهانی بیشتر ایران را متذکر شد.
5- او از تعبیر شهروند استفاده کرد. کاربرد تعبیر "ملت" و "مردم" در ادبیات دیکتاتورها به وفور یافته می شود به این دلیل که واژه ای پر ابهام و کشدار است و با آن می توان تکثر را رد کرد و مخالفان را ناچیز شمرد و سرکوب کرد و از "ملت من" سخن گفت. اما "شهروند" از انسان های ذیحق و دارای حقوق مساوی و صاحب کرامت سخن می گوید. البته کاربرد ملت و مردم بدون پرهیز داشتن از به کارگیری مفهوم شهروندی وجه تمایزی را با گروه فوق ایجاد می کند. روحانی و دیگران نیز باید از ادبیات شبهه ناک دور شده و زبان حقوقی و مدنی را به کار برند.
6- او افکار مختلف با گرایش های متنوع را به رسمیت شناخت و گفت: «همه شهروندان ایرانی با آراء و افکار مختلف و با گرایشهای متنوع سیاسی، دست بهکار شدند و امید و اعتمادی بزرگ در متن نظام، ظهور کرد» پس باید در عمل، همه این آفرینندگانِ امید بزرگ را، منظور کنند.
7-وی افزود:«دولت میکوشد که داشتهها و نداشتهها و عوامل مساعد و نامساعد پیش رو را با صراحت و صداقت با مردم در میان بگذارد» و اگر با مردم چنین نباشد و پس از ناکامی های احتمالی، طبق رویه دیگران بگوید "نگذاشتند" از وی پذیرفته نیست.
8-او از رویکرد تعاملی و سیاستهای تعادلی و تمرکز بر حاکمیت قانون، سخن گفت.
9- از اهمیت توجه به رونق اقتصاد و تولید کشور گفت و افزود: جهتگیری دولت، نجات اقتصادی ایران، تعامل سازنده با جهان و احیای اخلاق است.
10- او گفت بگذاریم که شایستگان بر ملت خدمت کنند و سینهها از کینهها پاک شود و اجازه دهیم که آشتی جای قهر و دوستی جای دشمنی بنشیند و اسلام با چهره رحمانی خود و ایران با چهره عقلانی خود و انقلاب با چهره انسانی خود و نظام با چهره عاطفی خود حماسه بیافریند.
11- از فرایند مردم سالاری سخن گفت و البته در هر دوباری که آن را به کار برد پسوند مناقشه برانگیز دینی را بر آن نیفزود چه "مردم سالاری"، مردم سالاری است و دینی و غیر دینی ندارد و افزودن قیدها و پسوندهای ایدئولوژیک، راه را برای تفسیرهای محدود کننده و تهی کننده می گشاید.
12- او گفت:«امیدوارم که اندیشمندان، محققان و نهادهای علمی و مدنی، دولت را در انجام این مهم یاری دهند تا مبنای جهتگیریها، سیاستها و برنامههای آتی کشور باشد» و متعهد شده است که نهادهای علمی و مدنی را تقویت و سازوکاری برای استفاده از اندیشمندان و محققان تدارک ببیند(در آینده طرح پیشنهادی آن ارائه خواهد شد).
13- او خاطرنشان کرد: مردم در انتخابات شگفتیآفریدند. بعد از این نوبت تکلیف ما مسئولان است که در همه سطوح نظام حقوق و تکالیف مردم را محترم بشماریم. روحانی با بیان اینکه "توانمندی دولت در تقویت پایگاه اجتماعی آن و وفاداری به عهد و پیمان خود به مردم است"، خاطرنشان کرد: لازمه این پایبندی، صداقت و راستگویی است. ما اساس دینداری، ادای امانت و پایبندی به عهد و پیمان میدانیم. امیر مومنان علی(ع) گفته است؛ اصل دینداری امانت و وفای به عهد است.
و در پایان او از خدا خواست از کبر و غرور و بخل و حسد رها و دورش کند؛ از استبداد رأی، عجله در تصمیمگیری و تقدم منافع شخصی بر منافع ملی و بستن دهان رقیبان به خداوند پناه میبرد.
همه محورهایی که او در مراسم تنفیذ گفته است وعده و پیمانی است چند جانبه میان او با مردم و او با رهبری و کل نظام با رئیس جمهور و با تمام شهروندان. این فقط روحانی نیست که باید برعهد خود باقی باشد. همه کسانی که در مراسم تنفیذ حضور داشتند و همه کسانی که مدعی اند نظام سیاسی کنونی را قبول دارند و همه کارگزاران سیستم در برابر تمام این محورها مسئول هستند. کمترین تخطی از این پیمان از سوی هر کس باشد کشور را به وضعیتی وخیم تر از قبل سوق خواهد داد. همه می دانند که اکثریت مشارکت کنندگان در دو روز و بلکه ساعات آخر انتخابات تصمیم به رای دادن گرفتند. نگرانی از میزان مشارکت و عواقب کاهش حضور در پای صندوق های رأی چنان بود که برای نخستین بار مقام رهبری اعلام کرد حتی کسانی که نظام را قبول ندارند بخاطر ایران در انتخابات شرکت کنند. بنابراین اگر طبق نظریات روانشناسی اجتماعی سرخوردگی و محرومیت موجب پرخاشگری است، سرخوردگی پس از یک امید موجب پرخاشگری شدیدتر و غیرقابل کنترلی خواهد شد و این بار دیگر کسی هیچ امید و تدبیری را باور نخواهد کرد. مردم در 24 خرداد اعتراضات خیابانی را به صندوق های رای بردند و سخن گفتن با زبان مدنی و صندوق را بر تعیین تکلیف در خیابان ترجیح دادند تا ایران را از سرنوشتی مشابه سوریه و مصر دور کنند و این حاکی از درجه ای از رشد سیاسی بود. مباد که نا امیدی این روند را معکوس سازد. گروه های افراطی، آگاهانه یا ناآگاهانه همین امید را نشانه رفته اند.
بیمغز بود سر که نهادیم پیش خلق
دیگر فروتنی به در کبریا کنیم
دارالفنا کرای مرمت نمیکند
بشتاب تا عمارت دارالبقا کنیم
دارالشفای توبه نبستست در هنوز
تا درد معصیت به تدارک دوا کنیم
چند آید این خیال و رود در سرای دل
تا کی مقام دوست به دشمن رها کنیم
چون برترین مقام ملک دون قدر ماست
چندین به دست دیو زبونی چرا کنیم
سیم دغل خجالت و بدنامی آورد
خیز ای حکیم تا طلب کیمیا کنیم
بستن قبا به خدمت سالار و شهریار
امیدوارتر که گنه در عبا کنیم