دیگر نمی توان!
مجله آسمان تیتر: "توازن واقعیت و ارزو" را برگزیده است.
هفته نامه آسمان ش50 شنبه 22تیر1390 ص45
سنت من نوشتن مقالات تحليلي است اما اين بار مي خواهم با روايتي آغاز کنم، چه، گاه روايت از هر تحليلي گويا تر است. چندي بود در پي نگارش مقاله اي بودم با اين مضمون كه بدون ورود به بحث هاي كشدار نظري تغييرات اجتماعي را افاده كند كه نشان مي دهد ديگر نمي توان با روش هاي منسوخ شده بر اين جامعه حكومت كرد. جستن قالب و محتواي بحث، كار اصلي نویسنده است. در اين اثنا در سال88 در سفري به رشت با مردي بازنشسته و كنجكاو مواجه شدم كه در خلال گفتگوهايمان داستاني را تعريف كرد. بيدرنگ به وي گفتم كه سوژه ام را يافتم. حكايت او چنين بود كه روزي در مغازه خود با دوستي قديمي نشسته بودم. دو كودك از برابر مغازه عبور مي كردند. آنها وارد شدند و آب طلب كردند. دوست من ليوان آب نيم خورده را به يكي از آنها دادو گفت اين آب را دور بريزيد و ليوان را بياوريد.خيلي عادي بود كه كودك آب را در معبر يا جوي بريزد و بازگردد اما به سراغ باغچه اي رفت كه دو بوته گل داشت و نيمي از آب را پاي يكي و نيم ديگر را پاي گل ديگر ريخت و بازگشت. پس از نوشيدن آب يكي از آنها پرسيد شما در انتخابات به كي راي داديد؟ از پرسش يك كودك متعجب شده بودم اما با لحني كه با كودك سخن مي گويند پاسخ دادم من به موسوي و دوستم به كروبي راي داديم. يكي از آنها كه در سن راي دادن نبودند گفت من در انتخابات هوادار موسوي بودم و برادرم هوادار احمدي نژاد. سپس پرسيد آيا به شما گفته بودند به اينها راي بدهيد يا خودتان با آگاهي انتخاب كرديد؟
اين پرسش دوم بسيار اهميت داشت زيرا نشان مي داد كه اين كودكان هم مي دانند بايد بر اساس آگاهي تصميم گرفت و دوره اطاعت كوركورانه سپري شده است. اين پرسش دوم نشان مي داد چرا اين دو با وجود دو نظر كاملا متفاوت با همديگر منازعه اي نداشتند و بدون هيچ تنشي، قضاوت نهايي را به آراي عمومي سپرده بودند. اين رخداد كوچك كه هزاران نمونه ديگرش را در نقاط مختلف مي توان سراغ گرفت بيانگر يك تغيير بزرگ بود و نشان مي داد بر اين جامعه ديگر نمي توان با فرمان و زور حكمراني كرد. واقعیت غالبا نیرومند تر از آرزوهای ما هستند و عقلانیت یعتی توازن میان واقعیت ها و آرزوها.
در سال های گذشته برخی بر این گمان رفتند که جریان اصلاح طلبی محدود به جمعی است که در ساختار قدرت حضور دارند و با قطع کردن رابطه آنها با جامعه از طریق خلع رسانه ای و بیرون راندن شان از ساختار قدرت به یکدستی و دوام قدرت خویش دست می یابند. انتخابات 24 خرداد نشان داد جامعه تغییر کرده و با یکطرفه کردن مسیرها و جناح سازی مصنوعی و غیره نمی توان واقعیت پویای اجتماعی را که مستقل از اراده این و آن و تابع مکانیسم های درونی خویش است به قامت رؤیاهای خود در آوریم. جریان اصلاح طلبی نیز محدود به یک گروه خاص سیاسی یا دنباله رو آن نیست بلکه یک نیروی عظیم اجتماعی است که برخاسته از تجربه بیش از یکصدسال مبارزه و رشد آگاهی ها و تغییرات نهادی، ارزشی و نگرشی است و این نیرو را که اکثریت جامعه است به دریا ریخت و نیز نمی توان با آن به ستیز ادامه داد و جامعه را به غرقاب درگیری فرو برد. نمی توان این واقعیت نیرومند و بزرگ را انکار کرد.
عقلانیت یعنی هزینه و فایده کردن و نیز از هزینه های بیهوده و قابل اجتناب، اجتناب کردن. از این رو اگر عقلانیتی که حاکمیت در جریان انتخابات 24 خرداد نشان داد به رویه ای پایدار تبدیل شود و جلوی اخلالگری توسط نیروهای تندرو و مشکوک گرفته شود آنگاه می توان با همین منطق، گام های سازنده دیگری برداشت. برای مثال در زمان ریاست آیت الله شاهرودی در قوه قضاییه دوره اول دوره آزمون و خطا و کسب تجریه بود و دوره دوم، دوره آغاز پیشرفت های مثبت. اصلاحاتی در آیین نامه سازمان زندان ها صورت گرفت. جرم زدایی از قوانین، اصلاح قوانین جزایی، کاهش جمعیت کیفری زندان ها(که موفقیت در کاهش 25درصدی را تجربه کرد)، سیر نزولی اعدام های اجرا شده، تعامل با نهادهای مدنی، اعتنا به اعتراضات حقوق بشری،و... در دستور قرار گرفت. اگر این تجربه ها نهادینه می شد پاسخ مناسبی به همه نقدها در زمینه مسائل حقوقی و شهروندی داده می شد ]اما با پایان ریاست آیت الله شاهرودی، این روند متوقف و بعضا معکوس شد، از جمله جمعیت کیفری زندان ها با حدود دویست درصد افزایش و اعدام ها با دویست تا سیصد درصد افزایش در سال های مختلف مواجه گردید و اکنون ایران در معرض شدیدترین انتقادات در زمینه مسائل حقوق شهروندی و حقوق بشر است.[
بدون شک نخستین پاسخ تکراری و همیشگی این است که دولت های قدرتمند از حقوق بشر استفاده ابزاری می کنند. بدون اینکه لازم باشد در این سخن تردیدی روا داریم می دانیم که در گذشته نیز همین دولت ها و استفاده های ابزاری از حقوق بشر و طرح انتقادات وجود داشتند ولی موقعیت ایران به فرودستی امروز نبود. برفرض صحت پاسخ فوق، واقعیت این است که محکومیت های متعدد ایران با هر انگیزه ای که باشد موجب نزول اعتبار بین المللی خواهد شد و عقلانیتِ به معنی پیشگیری از هزینه های قابل اجتناب، حکم می کند که به این موضوع در دوره جدید و دولت جدید جدی تر اندیشیده شود. همان عقلانیت نسبی که نتیجه انتخابات 24 خرداد را رقم زد باید بپذیرد که جهان امروز نسبت به گذشته حتی نسبت به ده سال و پنج سال پیش بسیار دگرگون شده است و پیش از اینکه هزینه سنگین جدال با واقعیت های جهانی و انسانی را بپردازیم باید توازنی میان آن با ارزوهای خویش برقرار کنیم. از این رو توجه جدی به معضلات حقوق بشری باید در ادامه عقلانیت نسبی 24 خرداد در دستور کار قرار گیرد و در رویه کنونی بازنگری صورت گیرد.