سرگذشت زندان
مجله مهرنامه شماره19 مورخ30بهمن1390 بخش کتاب نامه
تحت عنوان:زندان و تمدن؟(نگاهی به کتاب سرگذشت زندان) چاپ کرده است.
سرگذشت زندان کتابی است در694 صفحه که حاوی 14 مقاله بلند از صاحبنظران این حوزه است. دو تن از نویسندگان کتاب، نوروال موریس و دیوید ج. روتمن که گردآورنده مجموعه نیز هستند اتفاقا مقالات خودشان از خواندنی ترین مقالات مجموعه است.همانطور که عنوان فرعی کتاب"روش مجازات در غرب" نشان می دهد قلمرو مطالعه را "غرب" تشکیل می دهد اما نه غرب جغرافیایی بلکه غرب سیاسی چون زندان در امریکا و اروپا را شامل می شود.
موضوعات مقالات چهارده گانه کتاب شامل:زندان در جهان باستان و قرون وسطی، زندان در اروپای عصر نوین، ظهور اصلاحات در این زمینه در غرب و سیر اصلاحات و نظریات و اقدامات و تحولاتی که در جریان اصلاحات واقع شده است، مجازات های جایگزین زندان، زندان زنان در غرب، زندان کودکان، زندان سیاسی و ادبیات زندان و... هستند
برای کسانی که به نحوی در حوزه نظری یا عملی زندان درگیر هستند مطالعه این کتاب مفید و بلکه ضروری است. البته به دلیل اینکه کتاب سرگذشت زندان از مجموعه مقالات فراهم آمده است طبعا از نظر کیفیت و محتوا همه گفتارهایش یکسان نست و برخی خواندنی تر و محققانه تر هستند.
پرسش انگیزی: برای نگارنده به عنوان کسی که سال ها در حوزه زندان فعال بوده است و شاید برای هر خواننده دقیق، نخستین پرسشی که بیدرنگ پیش می آید این است که چرا در کشور ما کتابی در این اندازه و کیفیت تاکنون به دنیا نیامده است که مقوله زندان دراین خطه را به این دقت موشکافی و تاریخنگاری تحلیلی کرده باشد؟ اینهمه دانشگاه و دانشجو و موسسات تحقیقاتی و سازمان عریض و طویل زندان و معاونت پژوهشی آن با بودجه های کلان چه محصولی دارند که همسنگ چنین کتابی باشد؟ چرا و به چه دلیل نمی توان با وجود آنهمه امکانات و سازمان ها اثر برجسته ای تولید کرد؟ آیا در میان خیل اهل قلم کسی توانایی نگارش نداشته یا به دلیل فقد انگیزه بوده یا هر دو؟ پاسخ های فراوانی در بدو امر به ذهن آدمی خطور می کند. اینکه فضای نقد آزاد فراهم نیست، اینکه پژوهش های مستقل حمایت نمی شوند، اینکه افراد در سازمان های ناکارآمد فقط کار اداری و در حد رفع تکلیف صوری انجام می دهند، اینکه چون جماعتی فقط برای پول کار می کنند و خود تحقیق برای آنان موضوعیت و ویژگی و جذابیت و اصالت ندارد. اما پاسخ دقیق به آن مستلزم آسیب شناسی سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی است که مجالی دیگر می طلبد.
سرگذشت زندان در فرم
از جنبه شکلی یکی از نکات درخور ملاحظه کتاب "رفرنس ها" یا ارجاعات آن است. از اموری که بیش از جنبه محتوایی به جنبه شکلی آن در ایران توجه شده و به یک مد مبدل گردیده این است که نشانه یک متن تحقیقی را وفور ارجاعات در منابع و ماخذ می انگارند به نحوی که گویی هر چه متنی از ارجاعات بیشتری برخور دار باشد علمی تر است. همین معیار با غفلت از جنبه محتوایی اش سبب شده کتاب ها و پایان نامه های فراوانی فراهم شوند که چندان نکته و مطلب تازه و ارزشمندی ندارند اما با معیارهای صوری نمره لازم برای علمی بودن را کسب می کنند در حالی که همان منابع و متونی که بدان ها ارجاع داده می شوند مانند لاک و روسو و مارکس و منتسکیو و صدها نویسنده بزرگ دیگر، رفرنس هایی در حد ضرورت دارند و بیشتر محصول تفکرات نویسنده اند تا تالیف نظرات دیگران. گرچه از همین سخن نیز ممکن به گونه دیگری سوء استفاده شود و با کنار گذاشتن ارزش ارجاعات, راه برای سرقت ادبی گشوده شود کما اینکه در همین زمانه ای که زمانه "مد ارجاع دادن" است افراد زیادی به اقتباس های مستقیم و غیر مستقیم فراوان از آثار دیگران می پردازند بدون اینکه اصل اخلاقی و علمی امانت داری و رفرنس دهی را مراعات کنند.با این مقدمه، کتاب سرگذشت زندان از کتاب هایی است که نویسندگان آن به ندرت داده های خود را به منابع و اسناد رجوع داده اند و با وجود خواندنی بودن کتاب اما فاقد ارجاعات است. در پاره ای مواردی هم نقل قولی داشته اما نام منبع را ذکر نکرده اند.
سرگذشت زندان در محتوی
در تاریخ زندان به وضوع مشاهده می شود که همیشه اصلاحات در زندان، زمانی مطرح شده و قوت گرفته است که برخی زندانیان، اهل قلم و انعکاس دادن شرایط این دنیای بسته به دنیای بی خبر بیرون بوده اند و اگر این افراد نویسنده ای شناخته شده یا سیاستمدار یا مدیری شناخته شده بودند این جریان اصلاحی بیشتر مطرح می شد. کتاب سرگذشت زندان نیز در صفحات 313تا315 به چند قطعه از گزارش های زندانیان که به صورت کتاب منتشر شده استناد کرده است و یا در صفحه 552 فریادهای یک زن زندانی آزاد شده را مورد استناد خود قرار داده است.
تاریخ تغییرات زندان همگام است با تاریخ تغییر و اصلاحات در حکومت ها و با اعتلای زندگی نوع بشر. به نوشته این کتاب"اولین اخبار زندان در مصر باستان مربوط به فراعنه میانه(2050-1786م) است" که یوسف(ع) از مشهورترین زندانیان این دوره بود. در فصل یکم تحت عنوان"زندان پیش از زندان(جهان باستان و جهان وسطی) نشان می دهد که چگونه از سیاهچال های قدیم به زندان های امروزی رسیده و در گذشته از زندان بیشتر برای نگهداری اسرای جنگی استفاده می شد و بعد علیه هموطنان هم مورد استفاده قرار گرفت. در عین حال در همان دوره خشن هم کسانی چون کنستانتین امپراطور روم پیدا می شوند که در 320م دستور می دهد« متهم را در دستبند آهنین استخوان شکن نگذارید به شکلی که محکوم در عذاب نباشد. گناهکاری که در حبس است نباید از تاریکی زندان زجر بکشد بلکه حق دارد در کمال سلامت از نور لذت ببرد. هنگام شب که مراقبت ها دوبرابر می شود او را به دهلیزها بازگردانید و در محلی مناسب قرار دهید. هنگام روز، وقت طلوع خورشید او را بیرون آورید و زیر آفتاب گردش دهید تا رنج زندان از او دور شود»(ص60). گاهی امپراطوران فرمان عفو صادر می کردند. در 367 میلادی به بهانه فرا رسیدن عید پاک فرمانی مبنی بر آزادی زندانیان سراسر امپراطوری صادر شد»(ص61). در آغاز قرون وسطی یکی از کارهای قدیسان و مردان کلیسا فراری دادن زندانیان از زندان و از مجازات های خشن بود(ص68). در آن دوران زندان رهبانی و ویژه روحانیت هم وجود داشت. در نامه ای که پاپ(384-98م) می نویسد دستور می دهد راهبان و راهبه های گناهکار باید از همقطاران خود جدا شوند(ص73و75). زندان های تفتیش عقاید نیز در قرون وسطی به دست کلیسا ایجاد شد(ص81-77). ژاندارک دختر قهرمان و مشهورترین سمبل دادگاه های تفتیش عقایدبود که در 1431م او را در آتش سوزاندند. در فصل دوم تحت عنوان"قانون و جمهور" یکی از بحث های خواندنی کتاب داستان مجازات های شلاق در میادین شهر در هلند و آلمان و دیگر ممالک اروپایی در قرون وسطی است که روش اجرای آن این بود که«آنقدر محکم بزنند که پوست متهم آماس کند و خون جاری گردد»(ص115).یکی دیگر از بحث های این فصل" انواع کیفر مرگ و نمایش روی سکو" یا اعدام در ملاء عام است. کشیش ها هم از این وضعیت یعنی از مرگ برای روتق کلیسا استفاده می کردند و به پدران و مادرانی که از این صحنه هابه هراس افتاده بودندمی گفتند«فرزندان خود را به کلیسا بیاورید وگرنه گرفتار شیطان خواهند شد»(ص124). بحث درباره نفی بلد و راه اندازی مراکز کار اجباری در زندان را هم این فصل بر عهده دارد و نیز اشاره دارد که بحث مجازات های جایگزین در فرانسه برای نخستین بار در قرن16 به عنوان مجازات گدایان و ولگردان و بیکاره ها به اجرا در آمد(ص155). در فصل سوم درباره زندان های انگلستان در فاصله 1780تا1865 به تفصیل سخن گفته و توضیح می دهد که در قرن18 محاوره و خنده و شادی در زندان منع قانونی داشت و زندانیان و زندانبانان همیشه عبوس بودند اما زندان تمیز و بهداشتی بود. بحث مفصلی هم درباره جنبش اصلاحات در زندان و نقش موثر جان هاوارد و انتشار کتاب او در1777 و راه افتادن مجادله ملی درباره مجازات، انجام داده است. در همین فصل می گوید که در1808 ساموئل رومیلی اردوگاهی را به وجود آورد که درباره تغییر در قوانین جنایی تحقیق می کرد و درخواست داشت مجازات مرگ هرچه زودتر لغو گردد و اصلاح طلبان به زندان به عنوان جانشین اعدام نگاه می کردند(ص185و186). از سوی دیگر اصلاحات منتقدانی هم داشت که دلایلی برای سخت گیری در زندان داشتند(ص193). در نیمه قرن18 اصلاح طلبان تصور می کردند تغییر در ساختمان زندان می تواند به مثابه تغییر در شخصیت محکومان باشد. از سوی دیگر در آن زمان صبح ها برای شستشو و حمام به زندانیان فقط چند دقیقه فرصت داده می شد در حالی که وقتی به نمازخانه می رفتند قطعا کمتر از یک ساعت نبود و در این مدت باید همه سکوت می کردند و به موعظه واعظ گوش می دادند.(ص206)
در فصل چهارم به زندان های آمریکا در1789تا1865 می پردازد و نشان می دهد که آنها چگونه زندان هایی به سبک جدید ساختند و به مهمانان اروپایی نشان می دادند. یکی از کشیشان می گفت:شاید بهتر باشد همه ما به زندان فکر کنیم و در خیال خود لباس زندانیان را بپوشیم. تردیدی نیست که بعد از دوسه نسل زندان جای بهتری خواهد بود(ص222). در این فصل به ظهور جرمی بنتام در1791 اشاره دارد و طرحی که او برای زندان تهیه کره بود و آثاری که تلاش های بنتام درباره زندان داشت. فصل پنج به زندان های عصر ویکتوریا(انگلستان1865تا1965) تمرکز کرده است و ملی شدن زندان های محلی در این زمان را مورد بحث قرار داده است. سختگیری هایی که رایج بود برای مثال نرسیدن بسته های خوراکی ارسالی خانواده ها به زندانیان و ممنوع بودن مطالعه بجز انجیل و ادعیه که از جانب کلیسا برای زندانیان مفید تشخیص داده می شد(ص273) و وضع زندانیان سیاسی که ملکه را آماج انتقادات خود قرار داده بودند. در این فصل به تفصیل از "دوکان" و لوایحی که برای اصلاحات در زندان ارائه کرده و با حمایت روزنامه ها اصلاحات خود را پیش می برد و دیدگاه ها و اقدامات او درباره اصلاح و تربیت جوانان و نیز درباره ایده تربیت رئیس زندان با آموزش های مدرن، سخن می گوید. نویسنده این فصل(شون مک کان-ویل) با اشاره به زندان های این دوره می گوید روزی از هگل خواستند درباره ارتباط تاریخ و جمهور و امور جاریه ومردم و حکومت چیزی بگوید.او گفت: آنچه تجربه و تاریخ می گوید این است که مردم و دولت هیچ چیز از تاریخ نیاموخته اند و هرگز بر اصول آن حرکت نکرده اند. ویل می افزاید: اگر انگلستان زندان های دوره ویکتوریا را با چشم باز می دید متوجه می شد که تصمیم و اراده و عقاید آنها همه دور از ذهن, غیر عملی و غیر قابل اعتماد بود.(ص282).
در فصل ششم تحت عنوان شکست اصلاحات درباره زندان های آمریکا در 1865تا1965 و ترقی بعد از جنگ و باز کردن در زندان به روی جمهور بحث می کند و اختلاف نظراتی که درباره عفو زندانیان وجود داشته است.در قسمتی از این فصل تحت عنوان"جنبش حقوق زندانیان" به تلاش های فعالان مدنی و حقوقی برای اعتلای وضع زندانیان می پردازد.فصل بعدی درباره وضع زندان های اروپا در همین دوره زمانی است که مجازات های نوین بدون حبس و اصلاحات کیفری پس از جنگ جهانی دوم مطرح می شود. فصل هشتم هم درباره زندان معاصر از 1965 تا امروز است. جذاب ترین قسمت در این فصل استفاده از روزشمار زندگی یک زندانی است که یک روز زندانی را به تمام و کمال توصیف می کند. طبه بندی در زندان، خدمات پزشکی در زندان و راه اندازی زندان های خصوصی و تعدیل مجازات ها در این فصل مورد بحث قرار گرفته است.
یکی از مزیت های کتاب سرگذشت زندان توجه ویژه ای است که به بحث زنان زندانی داشته و یک فصل را (فصل11) تحت عنوان"خواهران سرکش" به این موضوع اختصاص داده و مراحل تفکیک زنان زندانی از مردان را توضیح داده است. اینکه ابتدا زنان و مردان در یک زندان و بند مشترک اما در سلول های جداگانه نگهداری می شدند و تبعات اخلاقی و جنایی آن و تجاوزات بی رحمانه به زنان زندانی باعث شد بند زنان را جدا کنند اما در مرحله بعدی با وجود اینکه زندان زنان جدا شده بود اما چون ماموران آنها مرد بودند بازهم اخبار تکان دهنده ای از تجاوزات ماموران مرد به زنان زندانی باعث شد که در غرب هم به تدریج به سوی بکارگیری زندانبان های زن بروند. در این فصل به مبارزات گسترده فعالان مدنی زن و نیز فریادهای یکی از زنان زندانی آزاد شده برای بهبود وضع زنان زندانی می پردازد.
فصل12 درباره کودکان بزهکار وکانون اصلاح نوجوانان سرکش است و فصل13 تحت عنوان: اندشه در حبس، به مقوله زندان سیاسی در غرب در قرون17و18 و روسیه در قرون 19و20پرداخته است. موضوع زندانیان نازی و نیز گاندی هم در این فصل مورد بحث قرار گرفته. کتاب گرچه درباره زندان های غرب و گاندی,شخصیتی هندی است اما از او به عنوان زندانی سیاسی انگلیس که هند را مستعمره خود داشت سخن می گوید. پس از آن تحت عنوان"عصر حقوق بشر" و " زندان سیاسی در عصر حقوق بشر" بحث را ادامه می دهد و به چین و اندونزی و آمریکای لاتین و ایران در این زمینه اشاره می کند. فصل پایانی کتاب نیز درباره ادبیات زندان است و به برخی اشعار و آثار نویسندگان بزرگ درباره زندان که بعضا هم خود تجربه ای از ندان داشته اند اشاره می کند.
در این کتاب به خوبی می توان دید که زندان از گذشته های دور تا امروز بلحاظ فیزیکی و قواعد و مقررات تغییرات فراوانی داشته و از سیاهچال قدیم به زندان های باز امروزی نائل شده است. از بی قانونی به قانون و از قوانین خشن غیر انسانی به قوانین انسانی تر در پاره ای از کشورها دست یافته است. به خوبی می توان مشاهده کرد که این پیشرفت ها به موازات متمدت تر شدن بوده است پس می توان نتیجه گیری کرد که وضعیت زندان ها از شاخص های تمدن و فرهیختگی است.