داستان استفاده ابزاری از حقوق بشر
عمادالدین باقی
سرمقاله اعتماد ملی دوشنبه ۲۲ تير ۱۳۸۸
(این مقاله با تیترانتخابی روزنامه : نگاه دوگانه به حقوق بشر چاپ شده است)
گزاره « استفاده ابزاری از حقوق بشر» در دوسه دهه اخیر چندان تکرار شده که در ادبیات سیاسی ما دمده شده و آشنای عام و خاص است اما گاه حکایت های دندانگیری در این زمینه پدیدار می شود که از چشم اهل نظر پنهان نمی ماند. درباب استفاده ابزاری غربی ها از حقوق بشر در این سالیان، سخن های روا و ناروا از تریبون های رسمی آنقدر خوانده و شنیده ایم که نیازی به واگویی آنها و همصدا شدن با آنها نمی بینم اما درست در روزهایی که در آن بسر می بریم و مسئولان رسمی و انتظامی از بازداشت دست کم دوهزار و پانصد تن (البته در تهران) خبر می دهند و کشته شدن بیست تن را مسئولان نیروی انتظامی پذیرفته اند، فعلا به آمارهای واقعی و مستند وبسیار افزون تر از آنچه گفته شده کاری نداریم اما دستگاههای عظیم رسانه ای دولتی( که قرار بود به حکم ارتزاق از بیت المال، رسانه ملی باشند) گویی هیچ حادثه ای رخ نداده و نه تنها از نقض حقو ق بشر که حتی از نقض گسترده قوانین داخلی و حقوق شهروندی هم سخن نمی گویند و گویی اکنون در بالاترین تراز استاندارهای بین المللی رعایت حقوق بشر و شهروندی قرار داریم اما وقتی خبر کشته شدن یک زن مسلمان مصری توسط یک متهم در دادگاهی در آلمان منتشر می شود به خبر اصلی این رسانه ها تبدیل شده و همه جهان مدافع حقوق بشر و فعالان حقوق بشر را به محاکمه می کشند که چرا سکوت پیشه کرده و با این کارخود ثابت می کنند که از حقوق بشر استفاده سیاسی و ابزاری می شود!
بدیهی است که نگارنده به عنوان یک فعال حقوق بشر این جنایت را در آلمان و در هر جغرافیای دیگری رخ می داد محکوم می کند اما با توجه به اینکه موضوع این زن یک موضوع نسبتا شخصی بود ولی موضوع بازداشت شدگان روزهای اخیر و رفتارهای که خبرش به ما می رسد جنبه سیاسی داشته و طرف آن یک دولت است باید به ما حق بدهند به طریق اولی به این رفتارها قاطعانه ترمعترض باشیم و بلکه خودشان نیز با همین قیاس باید معترض باشند. بجز آنان که به ناحق کشته شدند یا صدها تن که مجروح شدند ، کمترین رفتارهایی که اکنون با زندانیان می شود نگهداری در سلول های بسته است که طبق قوانین بین المللی و داخلی شکنجه بشمار می آید و حتی آیت الله خامنه ای که پیش از انقلاب 5 روز در سلول انفرادی بسر برده اند چنان خاطره تلخ آن روزها برای ایشان باقی مانده است که سی سال بعد از آن می گوید هر روز سلول انفرادی به اندازه ده روز است. این سخن یعنی پذیرش شکنجه بودن سلول بسته و محروم از امکانات اولیه زندگی چه یک نفره و چه دو یا سه نفره.
شگفت این است که رسانه های باصطلاح ملی برای کشته شدن آن زن در آلمان، فریاد و فغان سر می دهند اما برای هزاران شهروند در ایران دشنام و افترا ولقب اغتشاشگر و برانداز و وابسته و ... نثار می کنند. برفرض هم که چنین تهمت هایی وارد بود( که قطعا نیست) اما مگر حقوق شهروندی آنها ساقط شدنی است؟ مگر می توان قانون آیین دادرسی و مقررات نگهداری در بازداشتگاههای موقت را حتی درباره مجرم زیر پا نهاد؟
اما جلوه این تبعیض ها و استفاده ابزاری در قلمرو خارجی نیز چشمگیرتر است. درست همزمان با آه و فغان برای کشته شدن ناحق یک زن مسلمان در آلمان از سوی همین رسانه ها و دستگاههای دیپلماسی وابسته به آن، جهان شاهد بود که در چین در یک روز مسلمانان ایغور در یک تظاهرات مسالمت آمیزبری اعتراض به کشته شدن دو هموطن خود در یک کارخانه، مورد حمله پلیس و لباس شخصی های چینی نامسلمان قرار گرفتند و بیش از180 تن شهید و صدها تن مجروح شدند اما در رسانه ملی!! خبری از اعتراض که پیشکش حتی از خبررسانی هم نبود و روزنامه معروف اصولگرایی هم که گمان می کند خبرها در عالم واقع با کوچک و بزرگ شدن توسط آنها کوچک و بزرگ می شوند این خبر تکان دهنده را نه تنها در صفحه نخست پوشش نمی دهد که در حاشیه ای در صفحه آخر منعکس می کند و البته هیچ ذکری از مسلمان بودن کشته شدگان و معترضان هم نمی کند.
رفتار دوگانه این جریان در عرصه بین المللی بسیار شگفت انگیز است. در جریان حمله اسراییل به حماس در غزه که توسط سازمان های بین المللی حقوق بشر نیز جنایت جنگی خوانده شد به حق اعتراضات گسترده ای روا داشتند و حتی تمام شبکه های فارسی و عربی و انگلیسی ایران(ده شبکه) اغلب ساعات و بخش های خبری و غیرخبری خود را به آن اختصاص دادند به نحوی که گویی این جنگ مستقیما به ایران تحمیل شده است.در جریان این جنگ غیر انسانی بیش ازهزارفلسطینی کشته شدند . اما جالب اینجاست که چند سال است مسلمانان چچن در بمباران و کشتار روس ها صدها برابر مسلمانان غزه کشته و مجروح می دهند اما حتی خبر آن هم در رسانه های ایران نمی آید در حالی که تلویزیون خود روسیه خبرهای جنگ و کشته و مجروح شدن و اسارت چچنی ها را منتشر می کند اما رسانه های ایران حتی به اندازه خود روس ها نیز خبر رسانی نمی کنند. چرا؟ اگر معیار آنها اعتقادی باشد چه فرقی میان مسلمان چچنی و چینی و مصری و ایرانی و فلسطینی وجود دارد؟ اگر معیارحقوق بشری باشد نیز اساسا میان مسلمان و غیر مسلمان نباید تبعیضی باشد و نسبت به همه باید به اعتبار کرامت ذاتی انسان حساسیت یکسانی داشت. بنابراین می توان استنباط کرد که ادعای دفاع از مردم فلسطین و یا آن زن مقتوله درآلمان نه جنبه دینی دارد و نه جنبه حقوق بشری و صرفا کنشی سیاسی است که در پوشش های نامناسب پیچیده شده است. چین و روسیه به دلیل اینکه در جریان حوادث اخیر از دولت حمایت کرده اند نباید از واکنش دستگاه دیپلماسی ایران برنجند. یک معامله سیاسی بر سر جان انسان ها ( از نگاه مدافعان حقوق بشر) و بر سر جان مسلما نها( از نگاه اعتقادی و اسلامی). در واقع همزمان شاهد استفاده ابزاری از حقو ق بشر و دین در برابر حکومت هایی هستیم که هم در دشمنی با حقوق بشر و هم در دشمنی با دین شهره اند اما ازاغماض دولتی که خود را پرچمدار حمایت از مسلمانان و مظلومان جهان می داند برخوردار می شوند وجنایت آنها دیگر جنایت نیست.اتفاقا همین دیروز بود که روزنامه کیهان هم نوشته بود«از جمهوري اسلامي ايران كه پرچمدار نهضت جهاني اسلام است انتظار ميرود در اخراج سفير دولت فاشيست آلمان پيشگام باشد»(20/04/88)