دل دلارا همچنان خواهد تپید؟
http://zamaaneh.com/humanrights/2009/04/post_342.html
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۸۸
پروندهی دلارا دارابی در گفت و گو با داماد خانواده مقتول و عمادالدین باقی، فعال حقوق بشری
مریم محمدی
[email protected]
زمانه: این گفت و گو ساعاتی پیش از دستور آیتالله شاهرودی، رییس قوهی قضاییه مبنی بر توقف اجرای حکم اعدام دلارا دارابی انجام شده است.
یکی از صحنههای تلاش فعالان حقوق بشر در ایران، مبارزه با اعدام نوجوانانی است که قبل از رسیدن به سن قانونی، مرتکب قتل شدهاند.
تا کنون تعداد زیادی از این جوانان، در اثر مبارزات فعالان حقوق بشر و نهادهای مدنی، از اعدام رستهاند و تعدادی نیز متأسفانه، اعدام شدهاند.
خبرهای رسمی و نیمهرسمی حاکی از محکومیت بیش از صد تن از این نوجوانان است که در زندان در انتظار اعدام بهسر میبرند. یکی از پروندههایی که اینروزها در این موضوع جریان دارد، پروندهی دلارا دارابی است.
دختری که در هفده سالگی به اتهام قتل خانمی که از منسوبان او نیز بوده، دستگیر شده است. دلارا قریب شش سال است که در زندان بهسر میبرد و اینروزها حکم اعدام وی ابلاغ شده است.
در تلاش برای تماس با خانوادهی دلارا دارابی، موفق میشوم با خواهر دلارا گفت و گو داشته باشم.
او در آغاز، به علت تأثر نمیتواند صحبت کند و سپس میگوید: «هنوز امیدوار است...».
ما همچنان منتظریم. منتظریم که خانوادهی اولیای دم تشریف بیاورند، شروطشان را بگویند.
خواهر دلارا صحبت از انتشار نامهای از جانب خانواده، خطاب به خانوادهی مقتول، در روزنامهی «اعتماد» میکند. آنها در این نامه خواهان توجه و عفو دلآرا از سوی خانوادهی مقتول شدهاند.
از طرف خانوادهی مقتول، با داماد ایشان گفت و گو میکنم. ایشان از روندی که در مطبوعات و رسانهها در مورد این پرونده طی شده، گله میکنند:خود پروندهی وکیل و خانوادهی قاتل، این پرونده را سیاسی کردهاند.
ممکن است خانوادهای که فرزندشان را در آستانهی اعدام میبینند، رفتارهای اشتباهی هم بکنند…پنج سال پیش که او در آستانهی اعدام نبود. پنج سال به این خانواده و وکیل فرصت داده شده…
ولی آنطور که من با خانوادهی دلارا صحبت کردم، همین الان منتظر شرایط شما برای عفو دخترشان هستند که بپذیرند.
موجبات مرگ آن دختر را این فراهم کرده. به دلیل اینکه کار را سیاسی کرده، کار را از مسیر اصلی که خانوادهی مقتول بوده، بیرون آورده و سیاسی کرده است.
آخر این کار سیاسی است اصلاً؟! اگر بحث قوهی قضاییه است، ما هم ممکن است ارتباطی داشته باشیم. ولی نه اینکه تمام کارهای قوه قضاییه باید باشد.
این استدلال هم وجود دارد که اعدامها هیچوقت باعث کاهش قتلها نشده است…
در دنیا، خیلیها اعدام میکنند. ایران شرایط خاص خود را دارد. ما نمیتوانیم سوییس باشیم که. ما اگر بخواهیم مثل سوییس رفتار کنیم، اینجا سنگ روی سنگ بند نمیشود.هرکس میآید، چاقویی، کلتی، برمیدارد، حسن و حسین، تقی و نقی، مادر ما، خواهر شما و دختر من و پدر من را میکشد، بعد میگوید میکشیم، عفو میشویم و رضایت میگیریم. یکی از صحبتهای ما هم همین است که اگر ما رضایت بدهیم، آن دختر یا قاتل، بلافاصله بعد از یک یا دو روز بیرون میآید.
پس مسألهی شما مجازات است، نه حتماً اعدام. اینطور است؟
اگر قوهی قضاییه میتواند قانونی درست کند که بعد از رضایت آنها، او ابد شود، اینها آمادگی دارند.
شما شرایطتان را به خانوادهی دلارا و یا قوهی قضاییه گفتهاید؟
ما که نباید این صحبت را بکنیم. ما اشد مجازات را میخواهیم.
گمان میکنم، از صحبتهایی که ایشان از شرایط میکنند، امیدهایی برای رهایی دلارا از اعدام وجود داشته باشد.صبح شنبه، یک نامهی محترمانهی سرگشاده، به تمام رسانههای دادهایم.
ولی، ظاهراً هنوز منتشر نشده است.آن نامه منتشر میشود و شما هم از مضمون آن مطلع میشوید.
یعنی امیدی هست؟
حالا به هر حال در آن نامه نوشتهایم.
این نامه، گویا یکشنبه منتشر میشود. در مورد گلههایی که خانوادهی مقتول دارند و احتمال بیراه شدن فعالیتها برای جلوگیری از اعدام دلارا، با آقای عمادالدین باقی، از اعضای موسس «کمیتهی دفاع از زندانیان» و فعال حقوق بشری در تهران، گفت و گو میکنم. به نظر میرسد، آقای باقی نیز از روندی که پیش رفته است، زیاد راضی نیستند:متأسفانه، در جریان این پرونده، دو اشکال پیش آمده که باعث طولانی شدن روند پرونده شده است؛ یکی اینکه بعضی از کسانی که برای حل مسأله وارد موضوع شدهاند، به گونهای رفتار کردهاند که احساسات هر دو خانواده جریحهدار شده است.
هم از یک طرف، چنان از بیگناهی خانم دلارا گفتهاند که خانوادهی مقتول رنجیده شدهاند و به رسانهها و به همهی کسانی که به این نحو دفاع کردهاند، اعتراض داشتند و احساس کردند که خون مادرشان پایمال شده است.
این نکتهای است که من مدتی پیش هم در مقالهی مفصلی که دربارهی اخلاق حقوق بشری در خبرنویسی نوشته بودم، به تفصیل توضیح دادم که نوع خبردهی و خبررسانی وقتی عاطفی، احساسی و جانبدارانه باشد، میتواند نتایج منفی و معکوس داشته باشد که نمونهاش را هم در این ماجرا دیدیم.
مشکل دوم این است که بعضی از جریانات خیلی از مسایل را که فیالنفسه، حقوقی و انسانی هستند، بلافاصله تبدیل به یک معرکهی سیاسی میکنند و وقتی مسأله، تبدیل به یک کشمکش سیاسی شد، از روال عادی آن خارج میشود.
متأسفانه، این مشکلی است که ما چند سال است با آن دست به گریبان هستیم؛ یعنی تبدیل کردن خیلی از موضوعات حقوقی و انسانی، به موضوعاتی که بیشتر در کادر بحثهای پوزیسیون و اپوزیسیون و… میگنجد و مشکلاتی ایجاد میکند.
آقای باقی، از همین منظری که شما برخورد میکنید، آیا راهی برای راضی کردن خانوادهی مقتول به بخشیدن حکم اعدام هست؟
خوشبختانه، با نامهای که خانوادهی خانم دلارا نوشتهاند و در روزنامه چاپ شده و در آنجا از خانوادهی مقتول، به خاطر اشتباهی که دخترشان مرتکب شده، عذرخواهی کردهاند، راه را برای حل مسأله باز میکند.
امیدوارم این مشکل هم حل شود و ما به زودی شاهد فیصله یافتن این قضیه بشویم.
نظرهای خوانندگان در راديو زمانه
از یک طرف حق کاملا با اقای باقی است. یعنی وقتی بحث پیچیده قضایی، تبدیل به "امر سیاسی" شود، ممکن است نتایج برعکس یا منفی داشته باشد. به عنوان مثال، در این روزها از این قضیه برای نقد احمدی نژاد هم استفاده شد. حال این که قانون اعدام پیش از احمدی نژاد هم در ایران بوده است.
اما یک سئوال از اقای باقی: این درست است که ایشان می گویند سیاسی کردن این پرونده کمکی به حل آن نکرده است، اما اگر مساله را در کل نگاه کنیم آن وقت چی؟ یعنی این که بخواهیم ایران به کنوانسیون منع مجازات و اعدام کودکان وفادار بماند، ایا این خواسته سیاسی نیست؟ اگر در ایران، حداقل مجازات کسانی که زیر سن قانونی مرتکب جرم می شوند لغو شود، اصلا دیگر کار به اینجاها نمی رسد.
اما آقای باقی خودشان خوب می دانند که این یک خواسته سیاسی است. چون در حقیقت این خواسته به معنای مخالفت با قوانین موجود است.
پس شاید بتوان این طور خلاصه کرد که: گرچه در موارد خاص، برای نجات جان یک نفر، نباید چندان به بحث های سیاسی در این زمینه دامن زد، اما به طور کلی برای حل ریشه ای ماجرا، چاره ای جز اصلاح قوانین نیست.
-- بدون نام ، Apr 19, 2009