جمعه 16 فروردین 1387

وضعیت افکار عمومی و جنبش ضد اعدام در ایران

آخرين گفتگوي پيش از زنداني شدن باقي در سال گذشته


10.10.2007 راديو دويچه وله آلمان
مصاحبه‌گر: کیواندخت قهاری

ایران نه تنها به لحاظ رقم بالای اعدام‌ها، بلکه به خاطر شیوه‌هایی همچون سنگسار و نیز اجرای احکام اعدام در ملاء عام انتقادهای بسیاری را در سراسر جهان برانگیخته است
اعدام نقض حق حیات است، نقض نخستین حق بشری، که بی‌آن دیگر حقوق انسانی معنایی ندارند. امسال در روز جهانی مبارزه با اعدام اکسیون‌های گوناگونی در بسیاری از کشورهای جهان برگزار شد. در ایران اما خبری از جنبشی علیه اعدام نبود. بدین مناسبت کیواندخت قهاری گفت‌وگویی انجام داده با عمادالدین باقی، رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان در ایران.

امروزه اکثریت کشورهای جهان مجازات اعدام را یا از قوانین خود یا در عمل حذف کرده‌اند. اما هنوز کشورهایی هستند که از مجازات اعدام چشم نپوشیده‌اند. در ایران نیز مجازات اعدام لغو نشده است. طبق گزارشی که "فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی" منتشر کرده‌اند، در یکسال اخیر حکم اعدام ۲۶۵ نفر در ایران به اجرا درآمده است که نسبت به سال پیش ۱۴۰ درصد افزایش را نشان می‌دهد. همچنین ۲۱۸ نفر منتظر اجرای حکم اعدام هستند که حکم اعدامشان در یکسال اخیر صادر شده است. تعداد صدور احکام اعدام در یک سال اخیر ۶۰ درصد بیشتر از سال پیش بوده است. ۳۹ نفر دیگر هم حکم اعدامشان به تایید دیوان عالی کشور رسیده است. به خاطر گره‌خوردگی موضوع مجازات اعدام با دین در ایران، طرح آن از سوی فعالان حقوق بشر حساسیت برانگیز است. یکی از کسانی که پس از طرح این موضوع در پهنه همگانی خود با مجازات زندان روبرو شد، عمادالدین باقی، روزنامه‌نگار و رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان بود. عمادالدین باقی در سال 1378 مقاله‌ای را با عنوان "اعدام و قصاص" در روزنامه "نشاط" منتشر کرد، مقاله‌ای که از دلایل توقیف این روزنامه و دلیل روانه شدن باقی به زندان شد. عمادالدین باقی از آن زمان تا امروز تلاش کرده است تا افکار عمومی جامعه ایران را به موضوع اعدام حساس کرده، دولت ایران را به چشم‌پوشی از اجرای حکم اعدام برانگیزد.
كيواندخت قهاري

برای شنیدن مصاحبه با عمادالدین باقی، به فایل صوتی زیر مراجعه کنید:
http://www.dw-world.de/dw/article/0,2144,2816354,00.html

راديو آلمان:آقاي باقي شما اكنون چند سالي است كه بطور فشرده در انتقاد به مجازات اعدام و اجراي آن دست به روشنگري مي زنيدوهرجا توانسته ايد اعتراض كرده ايد.اما به نظر مي رسد كه مبارزه با مجازات اعدام هنوز در ايران چندان پا نگرفته است چنانكه ما باخبر نشديم كه امسال انجمن هايي دست به سازماندهي اكسيوني به مناسبت روز جهاني مبارزه با مجازات اعدام زده باشند.

باقي:البته ما ناگزير هستيم اين واقعيت را بپذيريم.همانطور كه شما مي گوييد تاكنون در ايران جنبشي در رابطه با مجازات اعدام شكل نگرفته است واين امر هم دلايل متعددي دارد.مهم ترين اش دلايل فرهنگي است.مسئله اعدام به نحوي با تعاليم مذهبي ارتباط پيدا مي كند وبه دليل اينكه قصاص را نص صريح قرآن مي دانند،بنابراين مخالفت بامجازات مرگ رامخالفت با قرآن تلقي مي كنند.دلايل ديگري هم وجود دارد. در جامعه اي كه بيش از نيمي از مردم دچار تنگناهاي معيشتي هستند اساسا فرصت فكر كردن به مسايل ديگري از قبيل مسايل حقوق بشري را پيدا نمي كنندچه رسد به اينكه درباره مسئله اعدام حساس باشند.
دليل ديگرش، انحصار رسانه اي در ايران است.درايران رسانه هاي اثر گذار كه در شعاع ملي مخاطب دارند در انحصار دولتند و هيچ رسانه اثر گذاري دراختيار نهادهاي مدني و فعالين حقوق بشري در ايران نيست كه بتوانند دراين زمينه در افكار عمومي حساس سازي كنند وبه جامعه آگاهي ببخشند برعكس رسانه هاي دولتي به شدت در تنور خشونت مي دمند و صدا و سيما مدام تبليغ وترويج مي كنند وتلويزيون جمهوري اسلامي تصاوير اعدام ها را پخش مي كند وبراي اينكه وجدان عمومي جريحه دار نشود بلافاصله با قربانيان اين افراد بزهكار مصاحبه مي كنند واينها هم گزارش رفتارهاي نامناسب را مي دهند.با خانمي مصاحبه مي كنند و او نيز با اشك و آه توضيح مي دهد كه اين فردي كه اعدام شده او را ربوده وچه رفتارهاي زشت ونامناسبي با او انجام داده و تحاوز به عنف كرده است وافكار عمومي را اقناع مي كنند.طبيعي است با توجه به مجموع عواملي كه گفتم و دلايل ديگري كه وجود دارد در ايران هنوزنتوانسته يك جنبش ضد اعدام پا بگيرد.
راديو آلمان:با اينحال آقاي باقي اگر امروزرا شما با آن سالي كه مقاله اعدام وقصاص را نوشتيد وشما را به زندان بردند مقايسه كنيد آيا تغييري را مشاهده مي كنيد؟
باقي:درمقايسه با آن زمان بدون شك تغييراتي اتفاق افتاده و وضع اندكي بهتر شده است به دليل مداومتي كه دراين بحث داشتيم وبه انحاء مختلف با نامه نگاري،مصاحبه، مقاله يا گزارش در رسانه ها و مطبوعات ، اين بحث را پيگيري كرديم.اين پيگيري ها باعث شده كه از آن حساسيت به آن شدت قدري كاسته شود به نحوي كه مطالبي با همان مضمون وبلكه واضح تر وسيع تر از آنچه در مقاله اعدام وقصاص در سال 1378 گفته شده بود در اين چند سال گفتيم اما با آن حساسيت ها وآن عكس العملي كه آن روز مواجه شديم اين بار مواجه نشديم.آن بار ازرسانه هاي محافظه كا و نهادها وسازمان هاي دولتي و محافظه كارهمه موضعگيري شديد كردند.منتها اكنون يك عكس العمل خفيف تر بوده درحد يك احضار،تذكروتهديد كه نشان مي دهد يك مقدار وضعيت بهتر شده والبته در بين نخبگان هم به نظر مي رسد نسبت به آن زمان وضع بهتر شده است.اگر آن زمان مثلا 5-6 نفر روي موضوع اعدام حساس بودند اكنون 50-60نفر حساس اند.اين البته به آن معنا نيست كه در حد يك جريان اجتماعي درآمده يا يك نيروي قوي را درسطح نجبگان شكل داده است.
راديو آلمان:بنابراين ، نظر سنجي اي وجود ندارد كه نشان دهد مردم ايران تا چه اندازه موافق يا مخالف مجازات اعدام هستند؟
باقي:نه.وجود ندارد واساسا امكان اين نظر سنجي نيست يعني چنين نظر سنجي مجاز شناخته نمي شود و با عكس العمل روبرو مي شود اما ما به شيوه هاي مختلفي نظر سنجي كرده ايم.مثلا فرض كنيد در نظر سنجي به روش دلفي كه درسطح نخبگان انجام مي شود يعني گفتگو با افراد خاصي از چهره هاي شناخته شده ونخبه كه آنها را نه بصورت استاندارد ومكتوب بلكه افرادي را انتخاب كرده وبا آنها گفتگو كرده ايم.از طرفي نظراتي كه مردم در ستون پيام مردم در مطبوعات مي دهند يا پيام هايي كه در راديوهاي فارسي زبان داده مي شود را اگر مجموعا بنگريم متوجه مي شويم كه متاسفانه هنوز جو غالب يا اكثريت جامعه چه در سطح مردم چه در سطح نخبگان با مجازات اعدام چندان مخالفتي ندارند.
راديو آلمان:اطلاع داريد كه در دستگاه قضايي ايران آيا كساني هستند كه طرفدار حذف اين نوع مجازات باشند يانه؟
باقي:با بعضي از مسئولان قضايي كه به مناسبت هاي مختلفي ديدارهايي با آنها داشته ايم(ديدارهاي محدود وخصوصي) به نظر مي رسد در آنها كساني كه با اصل مجازات اعدام مخالف باشند وجود ندارد يا اينكه لا اقل ما تابحال چنين افرادي را نديده ايم اما افراد زيادي در ميان قضات ومقامات قضايي وجود دارند كه طرفدار محدود كردن مجازات اعدام هستنديعني آنچه به اين گستردگي در ماهها وسالهاي اخير اتفاق افتاده مورد نظر آنها هم نيست.مثلا فرض كنيد معتقدند مجازات سنگسار يا اعدام كودكان زير18سال بايد تعطيل شود ويا اعدام براي قاچاق مواد مخدر رافاقد ضرورت مي دانند، فقط عده اي هستند كه قائل به محدود كردن مجازات اعدامند نه به لغو مجازات اعدام.
راديو آلمان:آقاي باقي از حقوقدانان با تجربه شنيده ايم كه بسيار پيش آمده كه قضات راي اشتباهي داده اند و بيگناهي را اعدام كرده اند.شما درايران با چنين مواردي برخورد داشته ايد؟
باقي:آري ، ما مكرر با چنين مسئله اي مواجه شده ايم.اين اتفاق البته در همه جاي دنيا رخ داده است.دركشور ما هم مواردي اتفاق افتاده و دو- سه مورد آن را درباره اش موضعگيري داشته ايم.آخرين نمونه اش اين بود كه سال گذشته فردي كه به جرم قتل محكوم به قصاص شده بود وسه سال بود زندان بود .ودر آستانه اجراي حكم قرار داشت ولي تصادفا چند نفر را در يك سرقت مسلحانه بازداشت مي كنند كه آنها در اعترافات شان به اقداماتي اعتراف مي كنند از جمله به يك قتل كه بعدا مسئولين پليس و مسئولين امنيتي وقضايي متوجه مي شوند آنها به قتلي اعتراف كرده اند كه قبلا بخاطر اين قتل كس ديگري محكوم به قصاص شده و اكنون زير اجراي حكم و در آستانه اجراي حكم است.با توجه به اينكه هيچ ارتباطي بين آنها و اين فرد وجود نداشته مشخص شد كه آن فرد به ناحق محكوم شده و از زندان آزاد شد و افرادي كه بازداشت شده بودند محاكمه شدند.اين فقط يك مورد بود ونمونه هاي متعددي از اين قبيل داشته ايم.اين مسائل به اين دليل است كه افراد وقتي بازجويي مي شوند با پديده بازجويي فني در ايران(كه متاسفانه هنوز تحليل نشده وشكافته نشده كه اين بازجويي فني يعني چه؟)بازجويي به سبكي است كه افراد ترجيح مي دهند به گناه ناكرده اي اعتراف كنند وحتي به استقبال مجازات اعدام بروند و لي از آن نوع بازجويي رهايي پيدا كنند.
راديو آلمان:آقاي باقي با توجه به تجارب تان در رابطه با زندانيان و آنهايي كه حكم اعدام گرفته اند وبا توجه به شناخت تان از جامعه ايران و دستگاه قضايي،خوشبين هستيد؟وچشم انداز آينده را چگونه مي بينيد؟چگونه مي شود يك جنبش ضد اعدام درايران پا بگيرد؟
باقي:آنچه مسلم است حوادث ماههاي اخير و موج اعدام ها نشان مي دهد كه ما نيازمند يك جنبش دفاع از حق حيات در ايران هستيم.اين جنبش به نظر من اكنون در نطفه است،نطفه اش منعقد شده است و مطمئنا پرورش پيدا خواهد كرد و در آينده نه چندان دور ما چنين جنبشي را شاهد خواهيم بود ولي من معتقدم اگر چنين جنبشي بخواهد پا بگيرد حتما بايد تعامل با دستگاه قضايي را از اصول وبرنامه هاي كاري خودش قرار دهد بخاطر اينكه قوه قضاييه مشكلي كه اكنون دارد مشكل تشكيلات موازي است يعني بخشي از قوه قضاييه كه از قبل هم فعال مايشاء بوده وخيلي هم به سياست هاي قوه قضاييه و رئيس قوه ومعاونت هايش كاري ندارد وكار خودشان را انجام مي دهند در واقع خيلي از جريانات اخير بيشتر توسط اين بخش هدايت مي شود چون دربين مسئولان قوه قضاييه وقضات هم كساني هستند كه هم افراد بدبيني نيستند وهم آماده گفتگو وتعامل اند وتجربه نشان مي دهد تماس وگفتگو با اينها مثمر ثمر بوده است.
راديو آلمان:تا چه حد فكر مي كنيد قطعنامه اي كه امكان دارد بزودي تا يكماه ديگرتوسط سازمان ملل به تصويب برسد در مورد اينكه دولت ها را منع كند از اجراي حكم اعدام،براي ايران موثر باشد؟
باقي:بدون شك ايران و برخي از كشورهاي ديگر مخالفت خواهند كرد وبا اين موضوع كنار نخواهند آمد ولي آنچه مسلم است اين روند محتوم وجبري است وبايد اتفاق بيفتد.ما در دوره اي زندگي مي كنيم كه بشريت به انحاء گوناگون تلاش مي كند براي بقاء وبراي سلامتي وحفظ جان انسان ها.مثلا درهمين چند روز پيش خبر آمد كه دانشمندان طي تحقيقات زيادي كه انجام داده اند كشف كرده اند كه مسافرين هواپيما چگونه در اثر سقوط جان شان حفظ شود. دانشمنداني كه دارند تلاش مي كنند با اين فرض تلاش نمي كنند كه همه سرنشينان هواپيما از اولياءالله هستند تصور اين است كه همه كساني كه سوار هواپيما هستند در آنها ممكن است از بهترين انسان ها تا شرورترين افراد باشند و همه جور آدمي در هواپيما هست.اگر دانشمندان براي كشف بيماري ها ،علل سرطان و انواع واقسام بيماري هاي ديگردارند تلاش مي كنند و زحمت مي كشند و با بهداشت و درمان ميزان مرگ و مير را پايين مي آورند آيا همه كساني كه قرباني اين بلاها و امراض مي شوند انسان هاي فرهيخته اي هستند؟نه.اينها اساسا انسان هايي معمولي اند كه ممكن است همه گونه آدمي در آنها باشد.شما تصور كنيد در چنين جهاني ودر چنين شرايطي عده اي به راحتي اعدام مي كنند.دنيا دارد به اين سو مي رود كه با روش هاي مختلف جان انسان ها را حفظ كند ولي يك عده به آساني تصميم مي گيرند جان انسان ها را سلب كنند.بگذريم از اينكه به نظر من بسياري از كساني كه در ايران در ماههاي اخير اعدام شده اند طبق قوانين رايج و رسمي جمهوري اسلامي هم نبايد اعدام مي شدند.ولي در چنين دنيايي طبيعي است كه بشريت بايد بپذيرد كه مجازات اعدام بايد لغو شود.
به نظر من اگر سازمان ملل چنين قطعنامه اي را تصويب كند يك حركت بنيادي انساني است كه خيلي دير انجام مي شود به دليل اينكه وقتي شما مي گوييد "اعلاميه جهاني حقوق بشر" ، مادر همه حقوق بشر "حق حيات" است.حق حيات كه نباشد ،حق مسكن،حق آزادي انتخابات و حق آزادي مطبوعات وهمه حقوق ديگر بلا موضوع مي شوند ولي تاكنون سازمان ملل به همه حقوق ديگر پرداخته اما حق حيات كه مادر همه حقوق و در راس آنهاست كارش به تاخيروتعويق افتاده.بنابراين به نظر من اين مهمترين كاري است كه بايد انجام مي شده و تا الان هم كه نشده خيلي دير است وهرچه زودتر بايد صورت بگيرد.در دنيايي كه اغلب كشورها،مجازات اعدام را يا بطور كامل لغو كرده اند يا متوقف كرده اند و دربقيه كشورها غالبا يا اجرا نمي شود يا بسيار بسيار محدود است و فقط 5-6كشور آمارمجازات اعدام شان با لاست، طبيعي است در دنيايي كه اكثريت كشورها مجازات اعدام را يا لغو كرده اند يا متوقف كرده اند نبايد اجازه داد 5-6 كشور به همان روش قديمي ادامه دهند وبه همين سادگي براي سلب حيات انسان ها تصميم بگيرند.