شنبه 5 اسفند 1385نامه گروهی از دانشگاهيان، نويسندگان، و هنرمندان ايرانی درباره كنفرانس انكار هالوكاست در تهراننامه درباره كنفرانس انكار هالوكاست در تهران Tue / 20 02 2007 ١- اكنون، پس از طی چند دهه از جنگ جهانی دوم، به استناد گواهی بازماندگان آن، و تحقيقات جمع پرشماری از مورخان، نفس وقوع نسلكشی يهوديان در طول اين جنگ واقعيتی پذيرفته شده و انكارناپذير است. مورخان، در كنار نسلكشی يهوديان، از كشتار كولیها، اسلاوها، مخالفان بالفعل و بالقوه دولت نازی، معلولان، اسيران جنگی، و حتی سربازان از كار افتاده آلمانی در اواخر جنگ، خبر میدهند. اين جنايتها بهطور وسيع و به شيوههای گوناگون، از جمله تيرباران، گرسنگی دادن و بيگاری كشيدن ممتد در اردو گاههای كار اجباری، و كشتار دستهجمعی در اتاقهای گاز در اردوگاههای مرگ، انجام گرفتهاند. نه تنها مستندات اين وقايع، يعنی آثار مادی، اعترافات جنايتكاران در دادگاه نورنبرگ و دادگاه های ديگر، و گواهی نجات يافتگان از اردوگاهها، غير قابل انكار هستند، بلكه حجم وسيع ادبيات يهودستيزانه و نژادپرستانهای كه از سران نازی بهجا مانده است ريشههای اين جنون غير انسانی را آشكار میكند. سنديت اين وقايع تا كنون از سوی جمع بزرگی از مراجع علمی- دانشگاهی، مسئولان سياسی، و مراجع مذهبی- اخلاقی چون كليسای كاتوليك پذيرفته شده است، و همگی آنها اين جنايتها را بهشدت تقبيح كردهاند. در مقابل، افرادی كمشمار، با تشكيك بر سر تعداد قربانيان اين جنايات، يا چگونگی وقوع آنها، نسلكشی يهوديان در جنگ جهانی دوم را انكار میكنند، يا شأن و اهميت آن را به مثابه يك پديده خاص زير سؤال میبرند. بخش اعظم سخنرانان كنفرانس اخير تهران از اين دست بودند. اين كنفرانس معيارهای شناخته شده برای يك نشست علمی را برآورده نمیكرد: انتخاب شركتكنندگان يك نشست علمی به وسيله متخصصان همان علم (در اين مورد مورخان) صورت میگيرد؛ در يك نشست علمی حداكثر تلاش میشود تا هم مدافعان و هم مخالفان يك نظريه بتوانند حضور داشته باشند تا بحث در بگيرد، زيرا فقط در بحث است كه میتوان به مستدل شدن ادعاها اميد داشت. در كنفرانس تهران، برخلاف همه اينها، صرفاً پارهای ادعاها با هدف تبليغاتی مطرح شدند. علاوه براين، رجوع به اين ادعاها بدون توجه به سابقه و رويكرد بعضاً نژادپرستانه آنها صورت گرفت. مثال بارز اين مورد حضور و سخنرانی شرمآور يكی از رهبران سابق فرقه كوكلاكسكلان آمريكا، كه به سوزاندن آمريكاييان آفريقايیتبار مشهور است، در اين كنفرانس بود. ٢- در تاريخ بشر متاسفانه رخدادهای تاريكی وجود دارد كه از جهت شكستن معيارهای بشری و نقض اصول اوليه اخلاقی با ساير وقايع قابل قياس نيستند. زخمهايی كه چنين رخدادهايی بر چهره بشريت گذشتهاند درمانناپذيرند، و سخن گفتن ناسنجيده درباره آنها در حكم نمك پاشيدن بر اين زخمها و تازه كردن درد آنهاست. بهطور خاص، در مورد جنايتهای رخداده در جنگ جهانی دوم، زخم تازه است چرا كه هنوز قربانيانی از اين جنايتها زندهاند. مثال بارز چنين حساسيتی را میتوان در واكنش مردم و دولتهای كشورهای خاور دور در برابر موضعگيری دولت كنونی ژاپن درباره جايگاه نظاميان ارشد ژاپنی در طول جنگ جهانی دوم ديد. كسانی كه به گفتار انكار نسلكشی يهوديان دامن میزنند، عواطف مردمانی را كه مستقيماً از اين واقعه صدمه ديدهاند ناديده میگيرند؛ مردمانی كه در ميان هموطنان يهودی ما در ايران نيز يافت میشوند. ٣- يكی ديگر از ادعاهای مطرح شده در كنفرانس اخير اين بود كه پذيرش واقعيت تاريخی نسلكشی يهوديان ابزاری برای تاييد سياستهای دولت اسرائيل از بدو تشكيل آن بوده است. در كنفرانس تهران، اين ادعا بهويژه از سوی دستهای از مراجع مذهبی يهودی، كه با اتكا بر تفسير خود از متون دينیشان با موجوديت دولت اسرائيل مخالف هستند، مطرح شد. چنين ادعاهايی اگر مخرب نباشند، سازنده هم نيستند. پيدايش دولت اسرائيل در سرزمينهای فلسطينی تاريخ خود را دارد، و هر نظری كه درباره شكلگيری و تحولات بعدی اين دولت داشته باشيم در مستندات تاريخی مربوط به نسلكشی يهوديان تغييری حاصل نمیشود. اينكه از زمان پيدايش دولت اسرائيل جنايتهای انكارناپذيری عليه فلسطينيان رخ داده است دستاويزی اخلاقی برای انكاركنندگان نسلكشی يهوديان فراهم نمیكند. نه قبول واقعيت نسلكشی يهوديان در جنگ جهانی دوم مستلزم نفی حقوق فلسطينيان است، و نه انكار اين نسلكشی میتواند مقوم دفاع از حقوق تضييع شده فلسطينيان بهوسيله دولت اسرائيل باشد. فلسطينيان نيز، مانند هر ملت ديگری، حق دارند كشوری مستقل و قابل زيستن از آن خود داشته باشند؛ اين حقی است كه تلاش برای اعاده آن ربطی به انكار يا قبول نسلكشی يهوديان ندارد. ادعاهايی از آن دست كه در كنفرانس تهران ابراز شد تنها میتواند بهضرر تلاشهای حقطلبانه فلسطينيان و صلحطلبان ساكن اسرائيل باشد. ٤- در ورای همه تبليغاتی كه در رسانههای ايرانی درباره كنفرانس تهران صورت گرفت، حقيقتی تلخ ناگفته ماند. اين حقيقت كه كوچك شمردن و انكار كشتار و رنج آدميان برای نتيجهگيریهای سياسی - هر چه میخواهند باشند - خواه ناخواه به نوعی سقوط اخلاقی منجر خواهد شد. سقوط اخلاقیای كه داوری درباره زشتی كشتن بیگناهان را موكول به پیآمدهای سياسی اين داوری میكند. سقوط اخلاقیای كه با تشكيك بر سر رقم كشته شدگان، فراموش میكند كه «هر كس بیگناهی را بكشد، مانند اين است كه همه انسانها را كشته است». ما امضا كنندگان اين نامه، چنان كه در بندهای پيشين هم گفتيم، معتقديم كه برگزاری چنين «كنفرانس»هايی پيش از هر چيز وجهه علمی نظام دانشگاهی ايران را مخدوش میكند. ما برآنيم كه برگزاری چنين كنفرانسهايی نه تنها كمكی به بهبود وضع فلسطينيان نمیكند، بلكه ريختن آب به آسياب جنگافروزان منطقه است. ما برآنيم كه برگزاری كنفرانسی برای انكار هالوكاست در تهران مروج موضعی غير اخلاقی بوده است كه فرهنگ و همزيستی اجتماعی انسانها را بهخطر میاندازد. |