سخنراني در گرد همايي اعتراض به تجاوزات اسراييل به لبنان
متن كامل سخنراني عمادالدين باقي در گرد همايي اعتراض به تجاوزات اسراييل به لبنان در حسينيه ارشاد. دوشنبه 9 مرداد 1385
در آغاز شهادت مردم بيگناه و زنان و كودكان لبناني را در بمبارانهاي رژيم اسرائيل بهشما حضار ارجمند و به وجدان بشريت تسليت ميگويم. همچنين به عنوان جايگاه حقوقي خود در انجمن دفاع از حقوق زندانيان لازم ميدانم در اينجا درگذشت آقاي اكبر محمدي از زندانيان واقعه كوي دانشگاه را به خانواده محترم ايشان و دوستانشان تسليت بگويم.
آقاي اكبر محمدي دوسال بود در مرخصي استعلاجي بسر ميبرد، ولي اخيراً دوباره ايشان را به زندان عودت دادند كه امروز مطلع شديم ظاهرادر اثر عارضه سكته در زندان درگذشتهاند (ابراز احساسات حضار).
همچنين از مديريت محترم حسينيه ارشاد خصوصاً آقاي دكتر ميناچي كه امكان اين گردهمايي را فراهم آوردند و نيز از دوستانمان در كانون صلحجويان ايران كه مبتكر برنامه بودند سپاسگزاري ميكنم.
درباره حوادث دردناك جاري در لبنان مسائل فراواني براي بحث و نظر وجود دارد. اينكه آيا نقطه شروع حادثه گروگان گرفتن دو اسراييلي است يا آن را بايد در يك تاريخ پر جنگ و حادثه 60 ساله و از تاسيس اسراييل تاكنون بررسي كرد؟ اينكه آيا ابتداي حادثه، اسارت دو اسراييلي بود يا اينكه اسراييل سالهاست كه هر روز از فلسطينيها اسير مي كند و صدها تن در زندانهاي آن بوده و هستند و صداي كسي در نميآيد؟ و اينكه آيا ابتداي حادثه اين بود كه اسراييل وارد خاك فلسطين ميشود و 20 نماينده پارلمان و 8 وزير دولت فلسطيني را ميربايد و به زندانهاي اسراييل ميبرد يا بازداشت دو اسراييلي به دست حزبالله؟ اينكه چرا بازداشت غير قانوني مقامات فلسطيني عادي است اما براي بازداشت دو سرباز اسراييلي منطقهاي به خون و آتش كشيده ميشود و صدها تن بخاطر آن دو نفر، كشته و زخمي مي شوند و صدها خانه ويران ميگردند؟. اينكه چرا خون بعضي از انسانها رنگينتر از بعضيهاي ديگر است.
اما اين مسائل از موضوع بحث من كه صرفا حقوق بشري خواهد بود خارج است. همچنين درباره اصل جنگ و مشروعيت يا عدم مشروعيت آن نيز سخن نميگويم. اينها مسائلي است كه در سياست و جامعهشناسي و فلسفه بدان پرداخته ميشود. من صرفنظر از اينكه جنگ چرا و چگونه آغاز شده ،منشاء آن چه بود و مقصر كيست ميخواهم به خود حادثه جنگ جاري بپردازم و به اينكه حقوق بشر دوستانه در اين جنگ پايمال شدند. اما پيش از آن تذكار نكتهاي درخور است.
همانطور كه سالهاست بين نخبگان ما گفتگو و گفتمان را كه دو مفهوم متفاوت دارند به جاي يكديگر بكار ميبرند و درنگي در تفاوت آنها نميكنند، حقوق بشر و حقوق بشردوستانه را كه مبحث جديدي در جامعه ماست و به اندازه حقوق بشر سابقه ندارد، مترادف و به جاي يكديگر بكار ميگيرند لذا ناگزيرم ابتدا در باب تفاوت اين دو به اجمال بگويم.
حقوق بشر و حقوق بشردوستانه دو رشته حقوقي هستند . حقوق بشر سلسلهاي از حقوق طبيعي و غير قابل واگذاري و جهانشمول براي بشر است و حقوق بشر دوستانه حقوق موضوعهاي هستند كه براي رعايت كرامت انسانها وضع شدهاند. حقوق بشر حقوق انسانها در شرايط عادي و صلح است و حقوق بشردوستانه حقوق مربوط به شرايط جنگي است يا به عبارت ديگر قواعد و مقررات انساندوستانهاي كه ناظر به موقعيت جنگ و حقوق نظاميان و غير نظاميان است.
4 كنوانسيون اصلي و دو پروتكل الحاقي وجود دارد . در اين گفتار به چند مورد مشخص از نقض مقررات بين المللي حقوق بشر دوستانه ميپردازم.
1- اصل تناسب
تناسب از قواعد حاكم بر همه نظامهاي حقوقي است. همانطور كه در قانون جزاي داخلي همه كشور موادي مبتني بر اصل تناسب جرم و مجازات وجود دارد در حقوق بينالملل و حقوق بشردوستانه مرتبط با جنگها نيز اين اصل حاكم است. يعني اگر در يك مخاصمه يا قبل از مخاصمه دو نفر از يك ارتش اسير شدند مي توان مقابله به مثل كرد و اسير گرفت. لذا بر فرض اينكه حزب الله مقصر بود اسراييل مجاز بود از آنها دو نفر اسير كند تا آنها را مبادله نمايد. (گرچه حزب الله نيز ادعا كرده با هدف مبادله دهها اسير فلسطينِيِ سني و لبنانيِ مسيحي اقدام به ربودن آن دو تن كرده است) اما اسراييل در ازاي آن تاسيسات زير بنايي لبنان را كه طي سالها به صورت سرمايهاي بر هم انباشته شده نابود كرد و شهرهاي مختلف را هدف بمباران قرار داد و صدها تن را به خاك و خون كشيد.
2- ممنوعيت استفاده از سلاحهاي خاص
چند كنوانسيون و پروتكل بينالمللي درباره سلاحهاي جنگي مانند مينهاي ضد نفر، تلههاي انفجاري، عدم استفاده از سلاحهاي ميكربي و شيميايي و آتشزا و ... وجود دارد اما كنوانسيون 1980 درباره ممنوعيت يا محدوديت كاربرد برخي سلاحهاي متعارف كه ممكن است موجب جراحات مفرط شود و يا داراي اثرات غير قابل تبعيض باشد تنظيم شده و پروتكل سوم اين كنوانسيون درباره ممنوعيت يا محدوديت استفاده از سلاحهاي آتشزا است و در بند 1 ماده 2 به صراحت گفته شده كه در تمام شرايط نبايد مردم يا اهداف غير نظامي را هدف اسلحههاي آتشزا قرار داد و درماده يك همان پروتكل كاربرد آن را عليه اهداف نظامي هم ممنوع ساخته است در حالي كه اسراييل به شهادت تصاوير انتشار يافته در سطح رسانههاي جهاني از اين سلاحها استفاده كرده و انسانها را به آتش كشيده است.
3- قواعد مربوط به حضور صليب سرخ در ميدان جنگ
بند 2 ماده 3 كه مشترك بين هر 4 كنوانسيون است ميگويد:
زخمداران و بيماران بايد جمعآوري و پرستاري شوند. يك دستگاه نوع پروري بيطرف مانند كميته بينالمللي صليب سرخ ميتواند خدمات خود را به متخاصمين عرضه دارد.
در بعضي مواد هم به صراحت از صليب سرخ و هلال احمر و شير و خورشيد سرخ نام بردهاند.
همه كنوانسيونها خصوصاً كنوانسيون چهارم بر عدم آسيبرساندن به امكانات ضرروي براي بقاي َسكَنه و نيز اجازه عبور مواد غذايي و دارويي براي نظاميان و غير نظاميان تاكيد داشته است اما رژيم اسراييل مانع امدادرساني به آوارگان و مجروحان جنگ شده است.
4- سپر انساني
در جنگهاي گذشته، قدرتها از مردم غير نظامي به عنوان سپر انساني در برابر دشمن استفاده مي كردند لذا در نظامهاي حقوقي سنتي به متخاصم اجازه مي دادند كه هر گاه دشمن از مردم بيگناه و غير نظامي به عنوان سپر استفاده كرد ميتوان آنها را كشت و از اين سپر عبور كرد و به دشمن دست يافت اما معاهدات حقوق بشردوستانه آن را ممنوع كردهاند و حتي از اقدام تلافيجويانه بازداشتهاند يعني اگر دشمن به غير نظاميان حمله كرد، دولت متعهد به كنوانسيونها نبايد مقابله به مثل كند.
5 - ممنوعيت هرگونه تعرض به اشخاص و اماكن غير نظامي
ماده 51 پروتكل اول الحاقي به كنوانسيونهاي ژنو مصوب 12 اوت 1949
بند 2: سكنه غير نظامي في نفسه و نيز افراد غير نظامي نبايد آماج حمله قرار گيرند. اعمال تهديدهاي خشونتآميز كه منظور اصلي آن ايجاد وحشت در بين سكنه غير نظامي باشد ممنوع است.
بند4: حملات كوركورانه ممنوع است. حملات كوركورانه عبارتند از:
الف : حملههايي كه عليه يك هدف نظامي به خصوص صورت بگيرد.
ب : حملههايي كه با استفاده از روشها يا وسايل جنگياي صورت گيرد كه نتوان آن را عليه يك هدف نظامي به خصوص بكار گرفت.
ج : حملههايي كه در آن از روشها يا وسايل جنگي استفاده ميشود كه اثرهاي كاربرد آن را نميتوان طبق مقررات پروتكل حاضر محدود ساخت. اين حملات از نوعي است كه اهداف نظامي و افراد يا اموال غير نظامي را بدون تفكيك از يكديگر مورد اصابت قرار ميدهد.
بند 5: علاوه بر ساير موارد انواع حملههاي مذكور در زير در زمره حملات كوركورانه به شمار ميآيند:
الف: حمله از طريق بمباران با هر روش و وسيلهاي كه تعدادي هدف نظامي مشخص و مجزا درون يك شهر قصبه، روستا يا ناحيه ديگري را كه تجمع مشابهي از افراد و اموال غير نظامي در خود جاي داده است به عنوان يك هدف نظامي واحد قلمداد ميكند
ب : حملهاي كه انتظار ميرود بطور اتفاقي موجب صدمه جاني به افراد غير نظامي، مجروح شدن آنها و وارد آوردن خسارت به اموال غير نظامي يا مجموعهاي از آنها گردد.
بند 6: حمله به سكنه غير نظامي يا غير نظاميان به عنوان اقدامي تلافيجويانه ممنوع است.
پروتكل اول يك فصل كامل (فصل سوم) را كه مشتمل بر 5 ماده و جمعا 25 بند است به ممنوعيت حمله به اموال و اماكن غير نظامي يا ممنوعيت اقدام تلافيجويانه عليه آنها اختصاص داده است كه شامل مراكز مسكوني، مدرسهها، عبادتگاهها، اموال فرهنگي، اموالي كه براي بقاي سكنه غير نظامي ضروري است مانند اراضي كشاورزي و غذا و تاسيسات آب و همچنين محيط زيست طبيعي است.
البته اسناد حقوق بشردوستانه را كه مطالعه ميكردم تا فهرست جرائم جنگي اسرائيل را استخراج كنم دريافتم كه اين جرائم محدود به پنج موردي كه گفته شد نيست، بلكه به عبارتي كليتر مي توان گفت قسمت اعظم كنوانسيونهاي بينالمللي حقوق بشر دوستانه در خصوص حمايت از اموال و سكنه غير نظامي و بيماران و مجروحان و غريقان و زنان و كودكان است كه تمامي آنها در تهاجمات اسراييل نقض شده و رژيم اسراييل نه يك ماده و دو ماده كه قريب به اتفاق مواد كنوانسيونها را زير پا گذاشته است.
بزرگترين و تنها كيفر خواست ما به عنوان حاميان صلح و مخالفان جنگ و جنگطلبي در محكمه وجدان عمومي و در محاكم بينالمللي متن كامل تمام كنوانسيونها و پروتكلهاي بينالمللي است. بخش دوم پروتكل تحت عنوان «مقابله با نقض كنوانسيونها و اين پروتكل» شامل 7 ماده و دهها بند فرعي است كه دولتها را موظف ميكند با ناقضين اين مواد برخورد كرده و از فرماندهان نظامي مسئوليت خواهند و در ماده 90 از تشكيل يك كميسيون حقيقت ياب بينالمللي -مركب از افراد بيطرف براي رسيدگي به آن سخن ميگويد.
اما رويدادهاي جاري در لبنان بار ديگر نشان داد كه گرچه در عصر پارادايم حقوق بشر زندگي ميكنيم اما هنوز منطق زور حاكم است و دولتها ميتوانند حقوق بشر و معاهدات بينالمللي را زيرپا بگذارند و هيچ ضمانت اجرايي براي جلوگيري از آنها وجود ندارد. اين امر ميتواند اعتبار حقوق بشر را به چالش بگيرد. بنابراين ميتوان گفت علاوه بر مردم لبنان يكي از بزرگترين قربانيان جنگ جاري و تهاجمات اسرائيل، حقوق بشر و حقوق بشردوستانه است.