سفر عمادالدين باقي به خارج از ايران به حکم دادگاه ويژه روحانيت جلوگيري شد
عمادالدين باقي، رئيس انجمن دفاع از حقوق زندانيان در ايران و روزنامه نگار پيگير پرونده قتل هاي سياسي زنجيره اي پاييز 1377، در آستانه سفر به واشنگتن و سپس شهرهاي ديگر آمريکا، کانادا، و اروپا، در فرودگاه مهرآباد خبر يافت که دادگاه ويژه روحانيت او را ممنوع الخروج کرده است. آقاي باقي در مصاحبه با راديوفردا مي گويد که ماموران نه دليلي براي ممنوع الخروج شدن وي اعلام کردند و نه حکمي به وي نشان دادند. وي مي گويد که حتي به دادگاه ويژه روحانيت احضار هم نشده است. آقاي باقي مي گويد شب پيش از سفر مورد تهاجم دو موتور سوار قرار گرفت که کتاب هايي که در دست داشت را ربودند، و وي حدس مي زند که تصور موتورسواران آن بود که مدارک وي را مي ربايند تا براي خروج آقاي باقي از کشور مشکل ايجاد شود. عمادالدين باقي مي افزايد ظاهرا راه ديگري براي حکومت باقي نمانده بود جز آنکه به طور غير قانوني تري از خروج وي از کشور جلوگيري کنند. به عقيده آقاي باقي در اين موارد از روش هايي استفاده مي شود که واضح است برنامه ريزي شده است، اما چون مدرک و سندي براي ارائه وجود ندارد، در صورت اعلام اين مساله، شهروندان به نشر اکاذيب متهم مي شوند. آقاي باقي مي افزايد با اين روش ها جلوي حرف زدن را نمي شود گرفت، چرا که از اين پس مقالات خود را به کنفرانس هاي خارجي خواهد فرستاد و در آنجا اعلام خواهند کرد که اين شخص توسط حکومت ممنوع الخروج شده است.
راديو فردا13/8/1383
عمادالدين باقي رئيس انجمن دفاع ازحقوق زندانيان در ايران ميگويد در آستانه سفر به واشنگتن و سپس شهرهاي ديگر كانادا، آمريكا و اروپا در فرودگاه مهرآباد به او گفته شد دادگاه ويژه روحانيت او را ممنوع الخروج كرده است روزنامه نگار پيگير پرونده قتلهاي سياسي زنجيرهاي پاييز 1377 از جمله قرار بود به دعوت هيئت حقوق بشر اتحاديه اروپا براي ايراد سخنراني به اروپا برود در كنفرانس بين المللي مبارزه با مجازات اعدام در كانادا شركت كند در سيدني در سميسفر عمادالدين باقي به خارج از ايران به حکم دادگاه ويژه روحانيت جلوگيري شد
عمادالدين باقي، رئيس انجمن دفاع از حقوق زندانيان در ايران و روزنامه نگار پيگير پرونده قتل هاي سياسي زنجيره اي پاييز 1377، در آستانه سفر به واشنگتن و سپس شهرهاي ديگر آمريکا، کانادا، و اروپا، در فرودگاه مهرآباد خبر يافت که دادگاه ويژه روحانيت او را ممنوع الخروج کرده است. آقاي باقي در مصاحبه با راديوفردا مي گويد که ماموران نه دليلي براي ممنوع الخروج شدن وي اعلام کردند و نه حکمي به وي نشان دادند. وي مي گويد که حتي به دادگاه ويژه روحانيت احضار هم نشده است. آقاي باقي مي گويد شب پيش از سفر مورد تهاجم دو موتور سوار قرار گرفت که کتاب هايي که در دست داشت را ربودند، و وي حدس مي زند که تصور موتورسواران آن بود که مدارک وي را مي ربايند تا براي خروج آقاي باقي از کشور مشکل ايجاد شود. عمادالدين باقي مي افزايد ظاهرا راه ديگري براي حکومت باقي نمانده بود جز آنکه به طور غير قانوني تري از خروج وي از کشور جلوگيري کنند. به عقيده آقاي باقي در اين موارد از روش هايي استفاده مي شود که واضح است برنامه ريزي شده است، اما چون مدرک و سندي براي ارائه وجود ندارد، در صورت اعلام اين مساله، شهروندان به نشر اکاذيب متهم مي شوند. آقاي باقي مي افزايد با اين روش ها جلوي حرف زدن را نمي شود گرفت، چرا که از اين پس مقالات خود را به کنفرانس هاي خارجي خواهد فرستاد و در آنجا اعلام خواهند کرد که اين شخص توسط حکومت ممنوع الخروج شده است. ناري درباره حقوق بشر و رسانهها در هلند حاضر شود. جايزه موسسه تشويق شجاعت هاي مدني را در نيويورك دريافت كند و در سميناري در دانشگاه تورنتو به عنوان بحران گروگانگيري در ايران در سال 1980 سخنراني تحت عنوان چرا نسل انقلابي اصلاح طلب شد، ارائه دهد. امير مصدق كاتوزيان از راديو فردا در گفتگويي با عمادالدين باقي از او پرسيده است ماموران در فرودگاه به چه استنادي اعلام كردند كه شما ممنوع الخروج شدهايد.
عمادالدين باقي: دليلي ذكر نكردند. در كشور ما از قديم و نديم اگر يادتان باشد مي گفتند «ارتش چرا ندارد» يعني شما در سيستم پادگاني نمي توانيد مطالبه دليل كنيد. دليلي ارائه نشده فقط موقع خروج ممانعت كردند درحالي كه من ممنوعالخروج نبودم. بعد هم گفتند كه دادگاه ويژه روحانيت دستور داده است. وقتي كه اعتراض كردم و گفتم من ممنوع الخروج نيستم و روي پاسپورت من مهر خروج هم خورده است يعني از لحاظ قانوني من از ايران خارج شدهام چرا شما جلوگيري مي كنيد؟ گفتند به حكم دادگاه ويژه روحانيت ولي هيچ حكم قضايي به من نشان ندادند در حالي كه اساسا در دادگاه ويژه نه محاكمه نه محكوم و نه حتي احضار شده بودم.
ـ از نظر خودتان مشخص است كه چرا ممكن است كه دادگاه ويژه روحانيت در خواست ممنوعالخروج شدن شما را كرده باشد.
آقاي باقي: من دليل مشخصي نميبينم خودم تصورم اين است كه قبلا به روشهاي ديگري سعي شده كه از سفر جلوگيري شود. شب قبل تهاجمي بوسيله دو نفر موتور سوار انجام شد و كيف ما را ربودند. بسته اي كه حاوي كتاب بود و تصور ميكردند اگر قرار است سفر منتفي شود و هزينهاي ندهند ربودن مدارك بهتر است اما وقتي نشد راه ديگري نبود جز اين كه به شكل غير قانوني از اين سفر جلوگيري كنند.
ـ از حرف شما برمي آيد كه شما داريد ميگوييد كيفي را كه شما داشتيد و ربودند برنامه ريزي شده بوده و احتمالا يكي از نهادها مسئولش است.
باقي: من كه الان نهاد مشخصي را ذكر نميكنم چون نميدانم به كجا و چه كسي مربوط ميشده ولي آنچه مسلم است كساني كه از اين روش استفاده ميكنند ميدانند كه اين پوشش مناسبي است و كيف قاپي اكنون متداول است و هر كسي خواهد گفت كه كار همين جماعت كيف قاپها بوده. دليل ديگر من اين است كه پس از اين اتفاق تا منزل به طور خيلي محسوسي موتور سوار من را تعقيب ميكرد هر مسيري كه ميرفتم آنها دنبال من آمدند ديگر چه چيزي روشنتر از اين؟ ولي متاسفانه وضعيت به گونه اي است كه گاهي از روشهايي استفاده مي كنند كه شما برايتان مسجل مي شود كه اين يك كار برنامه ريزي شده است اما چون مدرك و سند نداريد كه ارائه كنيد بنابراين شما را متهم به نشر اكاذيب ميكنند. لذا شهرونداني كه در معرض اين چيزها قرار ميگيرند (البته از بعد سياسي عرض مي كنم) نمي توانند اثبات كنند در حالي كه براي آنها محرز است كه اينها يك سري اقدامات برنامه ريزي شدهاند.
ـ حالا با اين اوصاف سفر شما منتفي است يا اينكه داريد اقداماتي ميكنيد كه پاسپورتتان را از مسوولان پس بگيريد؟
باقي: مراجعه نخواهم كرد. ديگر دنبال پاسپورتم نخواهم رفت. وقتي كه گفتند نميتواني سفر كني عرض كردم من احتياج به سفر ندارم مادام العمر همينجا خواهم ماند.
اگر هم از اين پس به سمينار و كنفرانسي در هرجاي دنيا دعوت شوم مقالهام را مي فرستم. هدف از سفرهايم اين بود كه در كنفرانسها مقاله بخوانم بنابراين مقالهام را مي نويسم و ارسال ميكنم و در اين كنفرانسها خوانده ميشود و قبل از اينكه مقاله خوانده شود يا خودم مينويسم يا درخواست ميكنم از گردانندگان سمينار كه اعلام كنند اين شخص به دليل اينكه ممنوع الخروج شده و خودش نمي تواند حضور پيدا كند بنابراين مقالهاش را فرد ديگري به نمايندگي از طرف او ميخواند. اگر قرار بوده است حرف نزنم با اين روش نميتوانند جلوگيري كنند و حرف هايم را خواهم زد و مقاله خواهم نوشت و هر سميناري هم تبديل به يك تريبون مي شود عليه كساني كه مانع خروج امثال بنده مي شوند. كساني كه اين كار را ميكنند در واقع بدون اينكه خودشان بخواهند ميگويند كه ايران را تبديل به يك زندان كردهاند.