آنهايي که از کاربرد زور عليه مخالفانشان استفاده مي کنند بايد بيدار شوند
عمادالدين باقي در گفت و گويي با خبرنگار ايسنا گفت : » آنها كه از كاربرد ابزار زور عليه مخالفان فكري، سياسي خويش دفاع مي كنند، بايد بيدار شوند. زندان اگر سه سال و 5 سال و 10 سال هم به طول بينجامد، تمام خواهد شد و زنداني بيرون مي آيد و در طول مدت حبس از لحاظ فكري تجهيز مي شود. »
باقي تصريح كرد: » روشي كه در سه سال گذشته برخي مشاوران به جناح راست توصيه و تعليم كرده اند؛ اين جناح را به قعر چاه فرستاده و ضربه اي كه به لحاظ حيثيتي به خاطر استفاده از زور و دفاع از اين روش نصيب شان شده، اين است كه تا صد سال ديگر هم نمي توانند كمر راست كنند.در قرون مياني اروپا برخي جريانات به گونه اي عمل كردند كه با گذشت چهارصد سال هنوز هم آن اعمال همچون پتك بر سر آنان كوبيده مي شود و همين بلا بر سر جناح مخالف اصلاحات در ايران خواهد آمد و تنها راه گريز از اين سرنوشت آن است كه بخش معقول آنان راه خويش را جدا كرده و صريحا اين شيوه ها را محكوم كنند. »
وي ادامه داد: » جمهوري اسلامي از اين شانس استثنايي برخوردار است كه برآمده از انقلابي عظيم و مردمي بوده و ساز و كارهاي نسبتا دموكراتيك در قانون اساسي آن تعبيه شده و نبايد بگذارد با روش هاي كنوني اين شانس بي اعتبار شود. »
اين روزنامه نگار متذكر شد: » مسوولان دستگاه قضايي بايد قدري دورانديشانه تر عمل كنند.زندان ابزار كارآمدي نيست، نه عليه جرايم عادي، نه عليه جرايم سياسي . حتي در مورد جرايم عادي، تمام مطالعات جامعه شناسان در دو قرن اخير نشان داده است كه زندان نرخ جرم را كاهش نداده و برعكس موجب پيدايي مجرمان حرفه اي شده است. در خصوص جرم سياسي به طريق اولي ثمري نخواهد داشت. شما بنگريد كه چند نفر زندان رفته و تسليم شده و اگر هم اظهار ندامت كرده اند بر اين موضوع مانده اند؟ پس هيچ مشكلي به وسيله ي زندان حل نشده بلكه تشديد مي گردد. »
وي در ادامه درباره ي آنچه از آن به عنوان » زنداني فكري » نام مي برد ، اظهار داشت : » در مورد زندانيان فكري كسي كه به زندان مي رود يك نفر است او در زندان زندگي مي كند و خودش را با سختي ها تطبيق مي دهد و اگر هزينه اي بپردازد هزينه ي شخصي است نه هزينه ي اجتماعي چون از اين لحاظ اجتماع آسيب نمي بيند، اما در مورد استفاده كنندگان از حربه ي زندان درست برعكس است اگر سودي در كار باشد سود موقتي و شخصي است ولي هزينه ي آن اجتماعي است و سلب اعتبار اجتماعي را در پي دارد. در برابر هزينه ي شخصي يك يا چند زنداني يك سيستم هزينه مي دهد، قوه ي قضاييه آسيب مي بيند و در تمام دنيا انگشت اتهام را مطلقا متوجه چند قاضي رده پايين دستگاه قضايي نمي كنند، بلكه سيستم را هدف قرار داده و حتي انگشت اتهام را متوجه ديگر مقامات مي كنند و اين معقول نيست كه آنان چنين هزينه اي بپردازند. »
وي اظهار داشت: » اشتباه است كه گمان شود برخي اقدامات در تل حوادث روزگار فراموش مي شوند. حافظه ي تاريخي جامعه را نبايد دست كم گرفت. براي مثال حصر آيت الله منتظري تمام شد ولي اين 5 سال و اندي در تاريخ ثبت شده است. تا تاريخ ، تاريخ است خواهند گفت كه در چه زماني و توسط چه كساني و چگونه رفتار شد. »
وي اضافه كرد: » در جوامع متمدن در قرن بيستم دوره استفاده از زندان عليه مخالفان فكري به پايان رسيد و در هزاره سوم حتي در مورد استفاده از زندان عليه بزه كاري ها نيز تعديل شده و انواع مجازاتهاي جايگزين را مقرر مي دارند؛ مانند جريمه، دستبند الكترونيكي، زندان تحت نظارت و غيره آن هم براي جرايم واقعي كه توسط هيات منصفه اي واقعي محكوم مي شود،در دنياي امروز اساسا ديگر براي عقيده و بيان انديشه مخالف، مجازات وجود ندارد. امروزه با زنداني كردن مخالفان فكري و سياسي مبارز حرفه اي درست نمي كنند كه براي سيستم ها خطرناك است به ويژه كه چنين افرادي تبديل به يك گروه مرجع و الگو در جامعه خواهند شد و سيستمها را با دشواري هاي حل ناشدني روبرو خواهند ساخت. »
وي در پايان با ذكر خاطره اي گفت : » از هنگامي كه درگيري هاي پايگاه نيروي هوايي در 19 بهمن آغاز شد و خبر آن به ما رسيد من به آنجا رفتم و تا 22 بهمن كه انقلاب پيروز شد در درگيري ها بودم. پس از دو روز كه به خانه بازگشتم چون پي درپي خبر انتقال اجساد درگيري ها به بهشت زهرا در شهر پخش مي شد، خانواده ام گمان كرده بودند شهيد شده ام. مادر و خاله و برخي همسايگان در خانه ي ما تجمع كرده و لباس مشكي پوشيده بودند. روز بعد يعني 23 بهمن به زندان اوين رفتم. اوين معروف ترين زندان امنيتي خاورميانه بود و مو بر اندام افراد راست مي كرد، اما آن روز خالي شد و به نمايشگاه عمومي تبديل شده بود. درها باز و مردم با دوچرخه و موتور و پاي پياده از سراسر زندان بازديد مي كردند و قصه ها مي ساختند. يكي به ديگري مي گفت مواظب باشد آن طرف جدول مين گذاري شده است.ديگري به درگاهي اشاره مي كرد و مي گفت مثل اين كه آن جا سياهچال است. اين زندان اينك زير پاي مردم بود.مدتي پس از اين كه من زنداني شدم، روزنامه ي حيات نو در معرفي كتاب فرادستان و فرودستان به اين خاطره اشاره كرد و نوشته بود معلوم نيست آيا آن روز » باقي » فكر مي كرد كه روزگاري خودش در اين جا زنداني شود. نكته ي جالب اين است كه ما در بند 325 زنداني بوديم. پيش از انقلاب بسياري از زندانيان سياسي مانند آيت الله منتظري و آيت الله طالقاني و جناب آقاي كروبي و رفسنجاني و ... در اين جا زنداني بودند. »