منطق اقتدارگرايي
روزنامه ياس نو- صفحه دوم -دوشنبه 14 مهر 1382
كنشهاي اربابان قدرت ممكن است برخاسته از انگيزههاي حفظ قدرت يا امتيازات و منافع ارزيابي شود و ممكن است مورد تحليل روانشناختي قرار گيرد و ناشي از ويژگي هايي چون جاهطلبي تلقي گردد اما بدون شك رفتار سياستمداران، داراي مباني معرفت شناختي هم هست كه اين مبنا در لابلاي سخنان و مواضع پراكنده آنها نشت مي كند. براي نمونه به يكي از آنها اشارتي ميشود كه از دلايل معرفتي رفتار سرسختانه در برابر منتقدان داخلي و يا اقدامات و سياست هاي بين المللي است.
يكي از رجال جمهوري اسلامي چندي پيش گفت:« انعطاف به دشمن جرأت مي دهد»(1) گرچه گوينده اين سخن عليرغم مسئوليت بزرگي كه بر عهده دارد در تعيين سياست هاي كلان حكومت جايگاهي ندارد. اما سخن او به واقع سخن بخشي از نيروهاي مسلط سياسي است.
رئيس قوه قضائيه در مجمع سراسري مسئولان سپاه گفت:« نبايد هيچ گونه تعامل، تساهل و تسامحي با دشمن اسلام داشت زيرا هر گونه انعطاف، به آنان جرأت پيشروي مي دهد».
اگر اين گزاره را به كار بريم كه:« گاهي اوقات انعطافهاي ناسنجيده ميتواند به دشمن جرأت» دهد گزاره درستي است و دو قيد «گاهي اوقات» و «ناسنجيده» آن را از سخن رئيس قوه قضائيه متمايز ميسازد. در اينجا چند نكته درباره سياستمداري كردن رئيس قوه قضا شايان ذكر است:
1 ـ آيا عدم انعطاف، دشمن را منصرف يا زمينگير ميكند؟ يادآوري تجربه انعطاف ناپذيري صدام براي نقد اين گفتار و اثبات منافع انعطاف ناپذيري براي يك حريف نيرومند كافي است.
2 ـ امام علي( ع ) ميگويد با دوست چنان دوستي كن كه روزي ممكن است دشمن تو شود و با دشمن چنان دشمني كن كه روزي ممكن است دوست تو شود. در سراسر تاريخ شاهد تكرار واقعي جابهجايي دوست و دشمن بودهايم از جمله در 25 سال تاريخ اخيرمان در عرصه داخلي و خارجي نمونههاي عديدهاي را مي توان ذكر كرد.
3 ـ با منطق رئيس قوه قضائيه ايران، پيامبر اسلام متهم به بي سياستي ميشود و تاريخ اسلام بايد دوباره نويسي گردد زيرا در صلح حديبيه با مشركين و در پيمان هاي صلح با يهود او با دشمن خود وارد تعامل و انعطاف شد.
4 ـ انعطاف ورزيدن گاهي بيانگر يك شجاعت و عقلانيت است نه قاطعيت و قدرت.
5 ـ بر فرض آن كه انعطاف ناپذيري را مأخوذ از دستور ديني «اشداء علي الكفار» بدانند اولا مراد از آن كفار حزبي است يعني آنانكه در حال جنگ هستند. ثانيا پايداري در جنگ با دشمن موكول به مدارا با شهروندان شده و به دنبال «اشداء علي الكفار» ، «رحماء بينهم» آمده است. پس بي رحمي با شهروندان موافق و مخالف، با مبناي ديني خود آنان نيز در تعارض است.
6 ـ بدون مداراي داخلي و «رحماء بينهم» نميتوان در برابر قدرتهاي خارجي انعطافناپذير بود و عليرغم شعار جرأت و قدرت سرانجام به تسليم و تمكين در برابر همانكه دشمن ميپندارد ناگزير خواهند شد.
(1) همشهري، پنج شنبه 27 شهريور 1382 سخنان هاشمي شاهرودي، رئيس قوه قضائيه.