پنجشنبه 10 اردیبهشت 1383

كيهان:اصلاح طلب ورشكسته دوباره به انجمن حجتيه پيوست

كيهان:اصلاح طلب ورشكسته دوباره به انجمن حجتيه پيوست
پنج شنبه 3/2/1383 ص 14


پنج شنبه 3/2/1383 ص 14
عضو حلقه كيان و از گردانندگان اصلي روزنامه هاي زنجيره اي، رسماً از انجمن حجتيه و گرايش هاي سكولاريستي آنان در ضديت با حكومت ديني دفاع كرد.
درحالي كه برخي چهره هاي اصلاح طلب مانند علي اكبر محتشمي پور بارها نسبت به بازسازي انجمن حجتيه و نفوذ آن در برخي اركان هشدار داده و جناح مقابل را دراين باره متهم كرده اند، عماد باقي -نويسنده كتاب «در شناخت حزب قاعدين»- تصريح كرد از مواضع قبلي خود عليه انجمن حجتيه برگشته و مواضعش مجدداً به آنان نزديك شده است.
اگرچه جايگاه علمي و شخصيتي اين فرد در حدي نيست كه بررسي بازگشت و رويكرد او به هر فكر و جرياني، نيازمند صرف وقت باشد، اما براي رفع توهم از برخي دوستان غافل! درج اين حرف ها را ضروري مي دانيم.
عضو تيم گرداننده روزنامه هاي توقيف شده سلام، جامعه، نشاط و فتح در گفت وگو با ايسنا و درباره تجديدنظر در تدوين كتاب «حزب قاعدين» تصريح كرد:
مطالب مندرج در آن كتاب ريشه در اطلاعات و مشاهدات مستقيم من از زمان عضويتم در انجمن حجتيه دارد، البته من از جزوات و نوارهايي كه در جلسات، در اختيار اعضاء قرار مي گرفت و انتشار عمومي نمي يافت نيز براي نوشتن آن مقالات استفاده كردم. در بحبوحه انقلاب درحالي كه هيات مديره انجمن حجتيه محافظه كار بود و روي خوش به انقلاب نشان نمي داد، بخشي از نيروهاي انجمن از جمله خود من تحت تأثير موج انقلاب، به دفاع از انقلاب پرداختيم. با تشديد اختلافات ميان راس و كف اين انجمن، بخشي از نيروهاي بدنه انجمن حجتيه ريزش يافت. من هم كه به انقلاب و امام(ره) علاقه مند بودم، موضع تند انجمن در قبال استاد مطهري را نيز -كه وي را به عنوان يك فقيه در سطح آيت الله خويي قبول نداشتند-برنتافتم و از انجمن حجتيه خارج شدم، فكر مي كنم در فضاي پس از انقلاب و جو مسلط آن زمان، به شدت تحت تأثير انقلاب بودم و در راستاي دفاع مطلق از انقلاب و نفي هر جريان مخالف انقلاب به دور از داوري منصفانه و با ادبياتي تند، غيراخلاقي و غيرعلمي كتاب «درشناخت حزب قاعدين» را نوشتم البته شور و حال جواني نيز دراين قضاوت شتاب زده و احساسي ام بي تاثير نبود. بعدها- درسال 70- در مقدمه كتاب «بررسي انقلاب ايران» مواضعم در خصوص اين كتاب را به نقد كشيدم.
وي افزود: پس از فوت آقاي حلبي، زماني كه تصميم گرفتم مقاله اي با عنوان «آيت الله حلبي چهره نيم قرن تفكر راز آلود مذهبي را درسال 76 در روزنامه «جامعه» بنويسم، بار ديگر به كتاب «حزب قاعدين» مراجعه كردم. اين كتاب شامل فصولي درخصوص تاريخچه ، تفكر اقتصادي، سياسي و اعتقادي انجمن حجتيه است. از مطالعه اين كتاب سردرد گرفتم و پس از 15سال مرا بيش از پيش متوجه مواضع گذشته ام كرد. از همين رو از توزيع تعدادي از نسخ اين كتاب كه در دفتر تبليغات قم، باقي مانده بود و توسط يكي از دوستانم خريداري شده بود، جلوگيري كردم و گفتم آن را خمير كنند. از جمله مواضع تند من در قبال انجمن حجتيه آن بود كه مخالفت اين انجمن با ولايت فقيه را به استناد آنچه به عنوان «ولايت مطلقه نصبي» در كتاب «ولايت فقيه» امام(ره) آمده بود، رد كرده و آن را پوئني منفي براي انجمن حجتيه عنوان كرده بودم. چون در آن زمان تنها امام(ره)و انديشه هاي ايشان برايم مبنا بود، بدور از تعقل و صرفاً از روي تقليد. بعدها هرچه از اين شيفتگي رها مي شدم و از موضع يك محقق به اين موضوع مي نگريستم، بيشتر نسبت به مواضع گذشته خود فاصله مي گرفتم و درحال حاضر نيز منتظر فرصتي مناسب براي بازنويسي كتاب «درشناخت حزب قاعدين» هستم. اگرچه هيچ يك از خاطرات مندرج در آن كتاب دروغ نبوده و اطلاعات آن بعضا مفيد، موثر و منحصر به فرد بود. من صادقانه مي گويم كه مواضعم درخصوص انجمن حجتيه اشتباه بوده و در آن تجديدنظر كرده ام. امروز نظراتم به برخي از ديدگاه هاي انجمن حجتيه (نه همه آنها) نزديك تر از گذشته شده است.
وي با تأكيد نظرات انجمن حجتيه درباره جداكردن دين و سياست گفت: عليرغم آنكه تصور مي شد تفكر انجمن حجتيه، توطئه و دسيسه استعمار است تا با طرح جدايي دين از سياست، راه مبارزه با استعمار را مسدود كند، من اين تفكر را محصول تجربه تاريخي انقلاب مشروطيت و نهضت ملي نفت مي دانم كه تجربه انقلاب اسلامي نيز مؤيد آن است.
وي افزود: البته هنوز انتقادات جدي اي به انجمن حجتيه وارد است كه توجيهي براي آنها نيست. مثلاً موضعي كه بخشي از عوامل انجمن نسبت به حكومت شاه داشتند و يا اسناد و مداركي درخصوص ارتباط برخي از اعضاء اين انجمن با ساواك ناگفته نماند، در شرايطي كه مسئله اصلي كشور، استبداد بود، انجمن حجتيه مبارزه با بهائيت را مسئله اصلي قلمداد مي كرد هم به عنوان يك جريان سياسي، زاييده وضع سياسي ناشي از استبداد بود.باقي پيش از اين در روزنامه نشاط، از كتابخانه سياسي قم كه مركز فعاليت هاي باند تروريست مهدي هاشمي بود به عنوان كانون نوگرايي ديني ياد كرده بود. وي هم اينك با برخي محافل اصلاح طلب ارتباطات ارگانيك دارد و با بعضي روزنامه هاي دوم خردادي مانند شرق نيزهمكاري مي كند.

متن كامل مصاحبه مورد اشاره كيهان