آرايش امنيتي جديد( يادداشت روز كيهان)
محمد ايماني
كيهان سه شنبه 14/7/1383
معاون طرح و بررسي هاي استراتژيك وزارت اطلاعات روز يكشنبه در جمع مديران استان فارس اعلام كرد پيش نويس دكترين امنيت ملي كشور تدوين و براي تصويب به شوراي عالي امنيت ملي ارائه شده است. هرچند محتواي پيش نويس سند مذكور منتشر نشده اما مي توان اصل قضيه را گامي به جلو در حوزه امنيت ملي تلقي كرد. در عين حال نمي توان از اين نكته غافل شد كه آن سند حقوقي بايد در تعامل با واقعيت هاي سياسي اجرا شود كه برخي موانع و چالش ها از جمله آنهاست.
در اينكه استراتژي براندازي و سلطه در دستور كار ابرقدرت هاي زخم خورده از استقلال طلبي ملت ايران است، ترديدي وجود ندارد، چه آن دوره كه به جنگ و كودتا و موازي سازي در رهبري همت گماشتند و چه در دوره جديد كه صراحتاً تأكيد كردند راه گذشته -رويارويي مستقيم و آشكار- فاقد كارآيي است و بايد جبهه جديدي در حوزه نفوذ و استحاله فرهنگي -سياسي گشود و حمله مخملين را با چراغ خاموش آغاز كرد. پس همزمان با تثبيت و قدرتمندي روزافزون جمهوري اسلامي كه با منكوبي دشمنان قسم خورده اي چون صدام و ماشين نظامي او، سلطنت طلب ها و گروهك تروريستي منافقين و انزواي گروهك نهضت آزادي و جبهه ملي مصادف بود، دوره جديدي از تهاجم پنهان آغاز شد كه مقصد اصلي را رخنه چندسويه در «احزاب سياسي»، «حاكميت» و «افكار عمومي» و نهايتاً پكاندن شيرازه امنيت و استقلال ملي قرار داده بود. اينجا بايد گارد و آرايش دفاعي ما نيز تغيير پيدا مي كرد كه متأسفانه بعضاً دستخوش تغافل شد و خساراتي را به بار آورد. از اين جهت در تدوين و اجراي دكترين امنيت ملي نبايد از آنچه طي دهه گذشته - بلكه 2 دهه اخير- سپري شد، غافل ماند از جمله شكافي كه دسته بندي هاي سياسي ميان جريانات خودي را عميق كرد و بر بستر آن جريان نفوذ و استحاله توانست فرصت جمع شدن، سازماندهي و اقدام را پيدا كند. آنان اولين و بزرگترين زخم كاري را در ماجراي نفوذ به بيت قائم مقام رهبري و تشكيل حلقه اي موسوم به باند مهدي هاشمي بر پيكره كشور وارد كردند اگرچه قبل از آن هم در قضايايي مانند تشكيل دولت موقت، راه اندازي حزب خلق مسلمان و القاي رهبري موازي سيدكاظم شريعتمداري در برابر امام، و رخنه در دولت به واسطه بني صدر و باند منافقين، ضربات خود را وارد كرده بودند اما اين بار تفاوت در اين بود كه آنها به يكي از كانون هاي اعتماد نظام نزديك شده و يكجا ائتلاف كرده بودند.
وزارت اطلاعات در آن مقطع با وجود همه فشارهاي پرقدرت و شانتاژهاي كمرشكن، كاري كرد كارستان و شتر فتنه را پي كرد. پس دشمناني كه تصور مي كردند ترفندي بي نقص انديشيده و بمبي ويرانگر در كانون رهبري نظام كار گذاشته اند حق داشتند كينه اي شتري از اين وزارت به دل گيرند و بعدها بخواهند انتقام بكشند. آنها كمين سنگين وزارت اطلاعات و اقدام هوشمندانه آن را علت اصلي ضربه اي مي ديدند كه از حضرت امام(ره) در حد فاصل سال هاي 76 و 68 خوردند در حالي كه امام دو ماه پس از عزل آقاي منتظري رحلت كرد و آنها تنها چند ماه تا نهايي كردن پروژه بزرگ فاصله داشتند.
طي سال هاي اخير وقتي آن ريشه هاي گنديده دوباره به هم رسيدند و احساس كردند شكافي دوباره پيدا شده كه مي توان از طريق آن عقده سال ها شكست را گشود، بلافاصله كوشيدند پنجه به صورت دستگاه امنيتي كشور بكشند.
در سال هاي اوليه پس از پيروزي انقلاب به تدريج كه مجمع روحانيون از جامعه روحانيت انشعاب مي كرد، حزب جمهوري اسلامي و سازمان مجاهدين انقلاب هم دچار دو دستگي و ركود شدند. مشغله هاي جنگ هم به اين اشتعالات اضافه شد تا گروهي منافق در پشت جبهه، دفتر قائم مقام رهبري را هدف تسخير خويش قرار دهند و پس از آن ترور شخصيت سران نظام، اختلاف افكني ميان شخصيت ها و نهادهاي اثرگذار، و موازي سازي در قبال جريان كلي روحانيت و جامعه مدرسين را پي بگيرند. مهدي هاشمي سركرده باند تروريست ياد شده طي اعترافاتي به تاريخ 18 آذر 65 كه در كتاب خاطرات وزير نفت اطلاعات (آقاي محمدي ري شهري) درج شده، مي گويد:
«ما فكر مي كرديم بايد مديريت مدارس و كتابخانه سياسي قم را در رابطه با بيت آيت الله منتظري ما هدايت كنيم ... ما آرمان مان اين بود كه اين سيستم، آلترناتيو شوراي مديريت حوزه علميه قم بشود البته براي اينكه به اين فكر جامه عمل بپوشانيم كليه طرح ها و پيشنهاداتي كه به ذهنمان مي رسيد به اخوي (هادي) در دفتر فقيه عالي قدر منتقل مي كرديم و ايشان هم به خود آقا منتقل مي كردند و يك كانال فعالي راه انداخته بوديم... ما حرمت مسئولين را مي شكستيم... مسئول دفتر برادر من بود، آقا (منتظري) هم به من از سال هاي خيلي دور اعتماد داشتند. سوم اينكه آقاي سعيد فرزند آقا هم با ما همدلي و هماهنگي داشت... ما فكر مي كرديم از طريق مدارس حوزه علميه مي توانيم به نحو احسن انديشه هايمان را عملي كنيم... در تصميمات آينده مان، گسترش كتابخانه سياسي در سطح مراكز استان و شهرستان ها بود. جلسات هماهنگي و برنامه ريزي به طور هفتگي تشكيل مي شد».
او همچنين در يكي ديگر از اعترافاتش مي گويد:
«نامه دكتر... (رئيس جنبش مسلمانان مبارز) به فقيه عالي قدر را از طريق اخوي مطالعه كردم در مجموع مطالب نامه را غير از يك محور كه مربوط به امام و ضعيف بود، صحيح يافتم و اصولا جرياني را مطرح كرده بود كه من نيز به آن معتقد بودم و به دوستان تكثير آن را دادم».
در حلقه كتابخانه سياسي قم كه كار تدوين و توزيع شبنامه عليه مسئولان طراز اول، كار رواني روي آقاي منتظري براي تعميق تقابل با امام و تخطئه وزارت اطلاعات، و جريان سازي موازي در حوزه ديني و سياسي را برعهده داشت، عناصري از روند جدايي منافقين كه با زيركي از سازمان كناره گرفته بودند، برخي عناصر نزديك به نهضت آزادي و برخي از عناصري كه بعدها در «حلقه كيان» گردهم آمدند، حضور داشتند و جالب آن كه يكي از اعضاي حلقه كيان (عماد-ب) بعدها در تاريخ 28 تير 78 طي مقاله اي كه در روزنامه زنجيره اي نشاط چاپ شد به موضوع كتابخانه سياسي پرداخت و نوشت «با بركناري آقاي منتظري روند نوگرايي ديني و فقهي در سال 68 خاموش شد... كتابخانه سياسي قم مركز نوگرايي ديني(!؟) نيز توسط محافظه كاران تعطيل شد». وي سه سال بعد (4 ارديبهشت 1383) طي مصاحبه اي با ايسنا رسماً از عقايد سكولاريستي انجمن حجتيه عليه ولايت فقيه و جمهوري اسلامي دفاع كرد و گفت: «... شور و حال جواني در قضاوت شتاب زده و احساسي من عليه انجمن بي تأثير نبود. مواضع من درباره آنها تند، اشتباه و بدور از تعقل بود و من در آن تجديدنظر كردم... من جدايي دين از سياست را نه محصول توطئه و دسيسه استعمار بلكه محصول تجربه تاريخي مشروطيت و نهضت نفت مي دانم». بدين ترتيب پس از سال ها تقابل ظاهري، پروژه تخريبي انجمن حجتيه عليه جمهوري اسلامي و حكومت ديني اينك توسط بقاياي كتابخانه سياسي قم باز توليد شده بود و از سوي حلقه كيان (ائتلاف ليبرال هاي نزديك به نهضت آزادي و چپ هاي پشيمان مؤمن به سكولاريسم)، و انتشاراتي هاي وابسته و نشريات زنجيره اي متبوع (طيف چپ شامل سلام، صبح امروز، فتح، خرداد، مشاركت، ياس نو و نوروز، و طيف راست شامل كيان، جامعه، توس، نشاط، عصر آزادگان، همشهري، شرق و...) عملياتي مي شد.
به عبارت ديگر به موازات تقابل هاي كم مايه و مصنوعي طيف هاي وفادار انقلاب، جريان هاي منافق قديم و جديد در حلقه هاي سياسي، مطبوعاتي و انتشاراتي همديگر را پيدا مي كردند تا شبيخون را نهايي كنند. آنها در ماجراي دوم خرداد دچار توهم شده و خود را آفتابي كردند و با تمام قدرت به ميدان آمدند در حالي كه فكر مي كردند وزارت اطلاعات با پروژه قتل هاي زنجيره اي زمين خورده است. همزمان برخي مسئولان دولتي كه ادعا مي كردند مي خواهند چشم فتنه را كور كنند يا به جان وزارت افتادند يا مجال دادند مطبوعات و احزاب زنجيره اي به معاضدت محافل امنيتي و رسانه اي بيگانه با ساطور به جان حيثيت وزارت اطلاعات بيفتند و انتقام بدر و خيبر و حنين تاريخ انقلاب را يكجا بكشند و رسيد به آنجا كه وزير فعلي اطلاعات خبر داد اقدام روزنامه سلام در انتشار يك سند وزارت محرمانه- كه نهايتاً منجر به حوادث تلخ تير ماه 78 و فرصت طلبي محض از آن شد- توأم با جعل و تحريف براي انتساب نامه مورد بحث درباره مسائل فرهنگي به سعيد امامي بوده است اما وزارت در موقعيتي نيست كه بتواند با روزنامه مذكور برخورد كند.
بدين ترتيب در شرايطي كه تامس داشل رهبر دموكرات ها در كنگره آمريكا همسو با طيف جمهوري خواهان اعلام مي كرد «برخي اصلاح طلبان در ايران مي توانند تابو ها را بشكنند و سكولاريسم را تبليغ كنند كه با آن همه ادعاها و خواسته هاي حكومت اسلامي نابود مي شود»، فرياد وزير اطلاعات بلند بود كه «احزاب سياسي حق ندارند خودسرانه با بيگانگان و محافل خارجي ارتباط بگيرند»، «انجمن حجتيه در حال فعاليت و تحرك جدي در ميان جريان سياسي است» يا «نفوذي هاي دشمن در مطبوعات شناسايي شده اند» در حالي كه وقتي موقع اقدام مي شد همان جريانات سياسي نفوذي و آلوده دست و پاي دستگاه هاي امنيتي و قضايي را مي بستند و با شانتاژ و حتي مزاحمت هاي مديريتي و اجرايي مانع از اقدام به موقع مي شدند...
¤ ¤ ¤
سالياني از هجوم گله گرگ هاي زخم خورده سپري شده و بار ديگر با قدرت نمايي نظام و جبهه وفاداران پاكباز آن، جريان نفاق جديد منكوب و سرخورده شده است. اما آن ملاحظات امنيتي سرجاي خويش باقي است. گردانندگان مطبوعات زنجيره اي با حفظ سمت به سايت هاي اينترنتي اسباب كشي كرده اند و همزمان مي كوشند با حلقه هاي ادبي، هنري، دانشجويي و غيره دوباره از عناصر كم اطلاع يارگيري كنند. در اين ميان البته ملت حق دارند از مسئولان امر بخواهند بساط اين دام گذاري ها را پيش از آلوده كردن افراد و ميليشياسازي جمع كنند.
امروز كارنامه برخي تندروهاي معركه گردان در مجلس ششم پيش روي ماست كه چگونه ميل به خارج به ويژه برخي دولت هاي اروپايي كردند و با آنها قرار و مدار گذاشتند. ديگر آشكار شده كه ماجراي نامه پراكني هاي سرگشاده به مسئولان طراز اول، فشار و اهانت به رئيس جمهور و رئيس مجلس وقت (كروبي) از سوي تندروها، پروژه استعفاي دسته جمعي، خروج از حاكميت و تحريم انتخابات مجلس از كجا آب مي خورد و دست اندركاران داخلي روي قول و وعده كدام محافل خارجي حساب باز كرده بودند.
حالا ديگر كوته بين ترين ناظران هم فهميده اند كه كدام محافل از حدود 2سال پيش (پس از شكست در انتخابات شوراها) مجبور شدند تاكتيك «فشار از پايين، چانه زني در بالا» را به تاكتيك رسواي «فشار از بيرون (خارج كشور) و چانه زني در بالا» تغيير دهند. آنها در تور شبكه عنكبوتي كانون منحله نويسندگان، و برخي گروهك هاي ورشكسته ديگر گرفتار شده بودند و مجبور بودند فقط روي قول هاي بيگانه حساب كنند. چندان كه يكي از همين حضرات صاحب موقعيت در مجلس پس از سفر به بلژيك و ديدار با سولانا از قول نامبرده به ياران حزبي خويش اطمينان مي دهد كه طرف صحبت اروپايي ها فقط ما هستيم و حتي اگر اصولگرايان مجلس را به دست بگيرند، اروپا با آنها كنار نخواهد آمد. اروپايي ها در عين حال به حضرات فشار مي آوردند كه بايد بيشتر اقدام كنيد چون ما نمي دانيم زمام تحولات ايران دست كيست، ما از شما حمايت مي كنيم اما به شرط اينكه شما هم كاري قابل دفاع! انجام دهيد. در چنين فرآيندي اگر چه برخي حضرات خود را زيرك مي دانستند و تصور مي كردند در يك رقابت سياسي توانسته اند بيگانگان را هم به نفع خود استخدام كنند اما در واقع در يك بازي بزرگ نقش درجه 2-3 را در حد «بدل» و «كتك خور» ايفا مي كردند. در اين فرآيند معطوف به بن بست، به تدريج ساده لوح هايي از عناصر يارگيري شده به آخر خط رسيدند و مجبور شدند به خارج از كشور متواري شده و در آنجا خدمتگزاري كنند. اوج خيانت مربوط به مباحث فناوري اتمي و حقوق بشر بود كه برخي از عناصر اصلي اين حلقه صراحتاً اعلام كردند بايد به پشتوانه اروپا به نظام فشار آورد و امتياز گرفت اما به بركت استقامت جبهه اصولگرايي و در رأس آن رهبر فرزانه انقلاب، سركنگبين حضرات صفرافزود و موج ايجاد شده به جانب خود آنان بازگشت و از جمله انتخابات مجلس هفتم به شكلي معجزه آسا و به گونه اي ديگر رقم خورد...
¤ ¤ ¤
اينك كه جريان هاي سياسي در حال دورخيز براي انتخابات رياست جمهوري هستند بايد با عبرت از حوادث گذشته راه را بر جولان جريان نفاق بست كه اگر چنين شد، مي توان به نتيجه آن انتخابات -فارغ از منتخب آن- اميد بست وگرنه تا جريان هاي سياسي در معرض دستكاري نفوذي ها باشند، تكرار تلخي هاي گذشته دور از ذهن نيست و همين، حوزه ملاحظات امنيتي را مخدوش مي سازد.